سید علیاصغر لوی*: با وجود اینکه مردم کشور ما از شجاعت و توان بدنی نسبتا خوبی برخوردار بوده و در بعضی از رشتههای ورزشی سرآمد جهان هستیم اما اغلب در مسابقات المپیکی مانند المپیک آسیایی و جهانی و مسابقاتی نظیر دو و میدانی که ردهبندی نهایی براساس مجموع مدالها تعیین میشود، نتیجهیی را که لایق آن هستیم به دست نمیآوریم. در توجیه این وضعیت به دلایلی از جمله عدم تامین منابع مالی، کمبود امکانات ورزشی و مشکلات مدیریتی اشاره میشود. با این حال میتوان مطمئن بود که اگر تمامی این موارد نیز حل شود باز هم ایستادن بر بام جهان یا حتی دستیابی به ردههای بالا غیرممکن خواهد بود. چرا؟ به یک علت ساده و روشن و آن اینکه به خاطر وضعیت برگزاری مسابقات بینالمللی محدودیتهایی که در رابطه با حضور زنان ایرانی وجود دارد، بانوان ایرانی در ایدهآلترین حالت میتوانند در ۲۰ درصد مسابقات شرکت کنند بنابراین اگر ورزشکاران سایر کشورها قابلیت حضور درصددرصد مسابقات را دارند در مقابل مردان و زنان ورزشکار ما در ایدهآلترین حالت در ۶۰-۷۰ درصد مسابقات میتوانند شرکت کرده و بالطبع قید ۳۰ درصد مسابقات و مدالها را باید بزنند.
در تجارت نیز برای تجار ما وضعیتی مشابه وجود دارد چراکه برای صادرات کالا به خاطر نداشتن رابطه اقتصادی با امریکا نمیتوانند در همه بازار جهانی حضور یافته و رقابت کنند. از این رو در بهترین حالت قدرت مانور در ۸۵ درصد بازار تجارت جهانی را دارند چراکه بر اساس آمار و ارقام موجود، امریکا نهتنها با حدود ۱۳ تریلیون دلار در سال تولید ناخالص داخلی معادل ۲۰ درصد از کل جهان، بزرگترین اقتصاد دنیا را در اختیار دارد بلکه با واردات بیش از ۲۳۰۰ میلیارد دلار کالا یا معادل ۱۵ درصد کل واردات جهان در سال قبل بزرگترین واردکننده جهان محسوب میشود. در چنین شرایطی وقتی کشوری رابطه اقتصادی خود را با امریکا به هر دلیلی قطع میکند در واقع از ۱۵ درصد بازار چشمپوشی کرده و در نهایت در ۸۵ درصد بازار قدرت مانور دارد. از طرفی دیگر بازار امریکا دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که در اینجا بهطور خلاصه ذکر میشود:
۱- فروش کالا در بازار امریکا به خاطر بزرگی آن از یک طرف و درآمد سرانه بالای مردم از طرف دیگر بسیار راحتتر از سایر کشورهاست. گفتنی است میزان واردات امریکا کم و بیش معادل اتحادیه اروپا است. به عبارت دیگر صادرات کالا به این کشور معادل صادرات کالا به اتحادیه اروپا از آلمان و فرانسه و ایتالیا گرفته تا پرتغال و لوگزامبورگ است.
۲- با وجود آنکه اغلب کشورها جهت حمایت از تولیدات داخلی، محدودیتهایی را به صورت پیدا و پنهان به اجرا میگذارند اما بازار امریکا فاقد چنین محدودیتهایی بوده و حتی دولت این کشور به دنبال این نیست تا برای برقراری توازن تجاری سقفی برای واردات کالا از سایر کشورها تعیین کند.
۳- برای صادرات کالا به کشوری همچون ژاپن باید فرهنگ مردم این کشور را در نظر گرفت. همین وضعیت برای عربستان و بسیاری دیگر از کشورها نیز صدق میکند اما برای امریکا این وضعیت متفاوت بوده و به علت مهاجرپذیری آن، اقلیتهای بزرگی از سایر کشورها در امریکا حضور دارند که این امر باعث میشود تا امکان صادرات کالاهای متنوع به این کشور بیشتر باشد.
۴- تجربه چند دهه اخیر نیز نشان میدهد اغلب کشورهایی که در امر صادرات موفق بودهاند نظیر آلمان در دهه ۶۰ ، ژاپن در دهه ۷۰ ، کره جنوبی و تایوان در دهه ۸۰ و چین در سالیان اخیر، امریکا را به عنوان مقصد اصلی کالاهایشان انتخاب کردهاند چنان که به عنوان نمونه مقصد بیش از ۲۵ درصد کالاهایی چینی، امریکاست. از این رو بازار امریکا بازار بسیار مناسبی برای صادرکنندگان محسوب میشود.
اکنون با انجام مذاکره تلفنی میان روسای جمهور ایران و امریکا، شرایط برای برقراری روابط اقتصادی نیز فراهم آمده است. حال اگر بتوانیم فقط یک درصد بازار واردات امریکا را که معادل ۲۸ میلیارد دلار است به دست آوریم؛ امری که با حضور چند میلیون ایرانی در امریکا و استقبال احتمالی آنها از کالاهای ایرانی چندان دور از انتظار نیست، آنگاه شاهد رشد قابل توجهی در صادرات غیرنفتی کشور خواهیم شد.
منبع: اعتماد