با فرا رسیدن نیمهشب سیام سپتامبر، همه در کپیتون هیل (جایی که ساختمان کنگره آمریکا در آن واقع شده است) بهخاطر تعطیلی قریبالوقوع دولت، همدیگر را مورد سرزنش قرار دادند. در برابر دیدگان حیرت زده جهان، اتهامات متقابل موجب شد که موضوع اصلی فراموش شود. وقتی که بر لبه یک پرتگاه جدالی در گرفته باشد، پرسش اصلی این نیست که «حق با کیست؟» بلکه این است که «بر لبه پرتگاه چه میکنید؟»
خود تعطیلی فینفسه طاقت فرسا، اما قابل تحمل است. نیروهای امنیتی وظایفشان را انجام میدهند، مستمریبگیران هنوز چکهای خود را دریافت میکنند و فضانوردان ایستگاه فضایی بینالمللی هنوز قادر به تنفس خواهند بود. در حدود ۸۰۰,۰۰۰ کارمند بخشهای غیرضروری ادارات دولت فدرال (از تعداد کل ۸/۲ میلیون نفر کارمند) به خانه فرستاده شدهاند و از ۳/۱ میلیون نفر دیگر هم درخواست شده است که بدون دستمزد بر سر کارشان حاضر شوند. کارهای غیرضروری به تعویق میافتند تا اینکه توافقی حاصل شود و بار دیگر بودجه به جریان افتد. اگر این اتفاق زود صورت گیرد، آسیب اقتصادی متوسطی وارد خواهد شد: شاید به ازای هر هفته تعطیلی دولت، ۱/۰ تا ۲/۰ درصد از رشد اقتصادی فصل چهارم کاسته شود. اما مشکل این است که تعطیلی دولت عارضهای از یک مشکل عمیقتر است: فرآیند قانونگذاری دولت فدرال چنان دو قطبی شده که فلجکننده شده است. و اگر دو حزب نتوانند تا هفدهم اکتبر مابین اختلافاتشان پلی بزنند، فاجعه رخ خواهد داد.
گر چه جدال بر سر هزینهها عادی نیست، اما کنگره از سال ۱۹۹۷ تا کنون هیچ وقت نتوانسته است لایحه مناسبی را برای بودجه سر موعد به تصویب برساند. ولی این جنگ چیز تازهای در خود دارد. جمهوریخواهان مجلس نمایندگان، بهخاطر مخالفت با مفاد بودجه آن را بلوکه نکردهاند، بلکه بخاطر مخالفت با اساس چیز دیگری دست به این اقدام زدهاند: اصلاحات بخش بهداشت و درمان توسط اوباما که از این هفته اجرای بخش اعظم آن شروع میشود. تقاضای اصلی آنها این بود که همه بودجهها از لایحه پیشنهادی اوباما برای اصلاحات بهداشت و درمان، گرفته شود. به بیان دیگر آنها از دموکراتها میخواستند، با نابودی بزرگترین دستاورد رییسجمهور خودشان موافقت کنند. بنابراین قرار نبود هرگز چنین اتفاقی بیفتد. با رسیدن موعد توافق برای بودجه، جمهوریخواهان دوباره تقاضاهای خود را ردیف کردند. آنها به جای آنکه بودجه اصلاحات بهداشت و درمان را قطع کنند، گفتند که باید امکان خرید بیمه سلامت توسط افراد به مدت یک سال به تعویق افتد.
شاید این پیشنهاد معقولانهتر به نظر برسد، اما به دو دلیل چنین نیست. نخست آنکه به تعویق انداختن مفاد لایحه به معنی در هم شکستن کل اصلاحات است. دلیل دوم این است که جمهوریخواهان در حال بنا نهادن سابقهای هستند که اگر ادامه یابد، آمریکا را غیر قابل اداره خواهد ساخت. رایدهندگان، به حزب خود کنترل یک نهاد حکومتی – مجلس نمایندگان – را سپردهاند و این در شرایطی است که به دموکراتها کنترل کاخ سفید و سنا سپرده شده است. اگر حزبی با چنین اختیارات انتخاباتی، دولت را تهدید به تعطیلی کند تا طرف دیگر قانونی را که این حزب دوست ندارد لغو کند، بنابراین همیشه قانونگذاری آمریکا با این تهدید مواجه است که ممکن است توسط اقلیت لغو شود. در چنین شرایطی واشنگتن همیشه دوقطبی خواهد ماند و آمریکا به بلاتکلیفی مزمن محکوم خواهد شد.
اوضاع بدتر خواهد شد. در این ماه دولت فدرال با محدودیت قانونی وامگیری خود موسوم به «سقف بدهیها» مواجه خواهد شد. اگر کنگره این سقف را افزایش دهد، عمو سام به زودی در پرداخت صورتحسابهایش ناتوان خواهد شد. به بیان دیگر اگر دو حزب نتوانند با هم کار کنند، آمریکا مجبور خواهد شد انتخاب کند که به کدامیک از تعهداتش عمل نکند. ممکن است آمریکا هزینهها را چنان کاهش دهد که موجب رکود شود. ممکن هم هست که به خاطر بدهیهایش ورشکسته شود که البته این میتواند بدتر باشد و بهطرزی باور نکردنی خطرناکتر از تعطیلی دولت است. هیچکس در واشنگتن اینقدر احمق نیست. آما آیا میتوان این را با اطمینان گفت؟
در چنین شرایطی چه باید کرد؟ در کوتاه مدت جمهوریخواهان مجلس نمایندگان باید اولویتهای خود را تعیین کنند. آنها باید یک قطعنامه بودجه سالم را به تصویب رسانند که به دور از جنگ دوباره بر سر موضوع نخنمای اصلاحات پیشنهادی اوباما برای بخش بهداشت و درمان باشد. آنها همچنین باید سقف بدهیها را افزایش دهند. اگر معلوم شود که اصلاحات پیشنهادی اوباما برای بخش بهداشت و درمان شکست خورده است و جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری و سنا در سال ۲۰۱۶ به پیروزی برسند، آنگاه میتوانند آن را طی فرآیند طبیعی قانونگذاری لغو کنند.
به بیان دیگر آمریکا نیاز دارد که از پس دوقطبی شدن برآید. این روشی نیست که بتوان با آن یک کشور را اداره کرد . گرچه اصلاحاتی از جمله اجازه دادن به کمیسیونهای مستقل برای تعیین محدودههای حوزهای نخواهد توانست ناگهان آمریکا را به کشوری قابل اداره تبدیل کند، اما میتواند کمک خوبی باشد. اکنون زمان آن رسیده است که کمتر بر لبه پرتگاه بازی شود و بیشتر بر عقل سلیم تکیه شود.
منبع: دنیای اقتصاد