شاهین یاسمی*: خبر غیرقابل باور بود؛ «صالحآبادی رییس بورس باقی ماند.» چند روز پیش خبری مبنی بر ابقای رییس سازمان بورس دوران احمدینژاد درکابینه اقتصادی دولت تدبیر و امید منتشر شد که بازتابهای مختلفی در بین مردم و اهالی بازار سرمایه داشت. بسیاری از کارشناسان اقتصادی و بازارهای مالی که با تغییر دولت چشم انتظار بودند ببینند چه کسی بر سکان «آیینه تمام نمای اقتصاد کشور» که همان سازمان بورس و اوراق بهادار است، تکیه میزند با شنیدن خبر حضور مجدد مدیران بورسی در جایگاه هشت سال گذشتهشان میخکوب شدند. با آمدن روحانی همه در انتظار تغییر بودند؛ تغییرات اساسی در بخش مدیریت بازار سرمایه که یکدفعه مشخص شد وزیر اقتصاد دولت یازدهم، صالحآبادی را در سمت پیشین اش ابقا کرد. بر کسی پوشیده نیست که تیم بورسی دولتهای نهم و دهم بعضی اقدامات مثبت و ریشهای را طی هشت سال اخیر انجام دادند ولی همواره انتقادات بسیاری بر عملکرد مدیران سازمان بورس در سالهای اخیر مطرح شده است.
یکی از محاسن و اقدامات مثبت دولتهای نهم و دهم در بورس این بود که با استفاده از کارشناسان خبره قوانین و مقررات مناسب و استانداردی برای فعالیت شرکتهای کارگزاری بورس تدوین و اجرایی کردند که این اتفاق سبب شد بیانضباطیها و بینظمیهای فراوانی که در عملکرد کارگزاریها و داد و ستد سهام در گذشته اتفاق میافتاد به اندازه قابل قبولی کاهش یابد. اما در کارنامه تیم بورسی دولت احمدینژاد، نقاط پرابهام، شبههانگیز و منفی بسیاری هم در سالیان اخیر دیده شده و توسط کارشناسان و فعالان بازار بارها و بارها مطرح شده که بعضی از این انتقادات مربوط به عملکرد سلیقهای مدیران بازار سرمایه و دستکاری شاخصها و قیمتها، مدیریت و مهندسی بازار و شاخصها، قیمتگذاریهای نامناسب، عرضههای اولیه کارشناسی نشده، عدم نظارت بر عملکرد بازار سرمایه، اقدامات حزبی و سیاسی، بعضی ورودهای شائبه انگیز به بورس، خصولتی(شبه دولتی)سازی شرکتها به جای خصوصیسازی آنها، درز اطلاعات پنهان از شرکتهای بورسی، فساد در بعضی کارگزاریها، در اختیار گرفتن بخش قابل توجهی از بازار توسط حقوقیهای بازار، نفوذ جریان منتسب به انحرافی در بازار سرمایه، برخوردهای سلیقهای و عدم انتقادپذیری در مدیران بورس و… بوده است. در نگاه اول بعضی از کارشناسان انتخاب مجدد و ابقای صالحآبادی در سمت ریاست سازمان بورس در چهار سال آینده را مدیون تلاشهای یک نماینده اصولگرای مجلس میدانند.
در همین رابطه یکی از کارشناسان بازار سرمایه که خواست نامش فاش نشود با انتقاد از انتخاب مجدد صالحآبادی در سازمان بورس این انتخاب را بر مبنای کارهای حزبی و سیاسی ارزیابی کرد و به بهار گفت: «واضح است که انتصاب آقای صالحآبادی به این معناست که ارتباط وی با کانونهای قدرت بسیار قوی است و با وجود افراد کاردان و باصلاحیتی که در حال حاضر برای این پست در کشور داریم، اما به دلیل اینکه این افراد لینکهای قوی ندارند، به آنها پیشنهاد داده نشده که بر سکان هدایت این بخش مهم و تاثیرگذار بر اقتصاد کشور بنشینند و نتوانستند قبول مسئولیت کنند.»
این کارشناس بازارهای مالی خاطرنشان کرد:تا زمانی که شاهد اینگونه برخوردهای سلیقهای در بخش مدیریت اقتصادی کشور باشیم، نمیتوان خوشبین بود و انتظار داشت اتفاق خاصی روی دهد و بتوان تغییری متناسب با تدبیر و امید در اقتصاد کشور ملاحظه کرد.
این کارشناس بازار سرمایه یکی دیگر از نقاط منفی کارنامه صالحآبادی و مدیران بورسی در هشت سال گذشته را برخورد سیاسی با بخشی از مدیران شرکتهای بورسی به واسطه اختلاف سلیقه با آنها و انتقاداتشان عنوان و تاکید کرد این مدیران در هشت سال اخیر یا سمتهای شان را از دست دادند و تعدیل شدند یا تنزل مقام پیدا کردند. هرچند در بعضی از این عزل و نصبها وی نقش چندانی نداشته و به وی تحمیل شده بود اما عملکردهای سلیقهای و سیاسی اینگونه صالحآبادی در دو دولت قبلی بارها و بارها اتفاق افتاده و نشان داده وی تاب انتقاد و اختلاف سلیقه مدیران را ندارد.
صالحآبادی که مشخص است در سه دوره اخیر انتخابات ریاستجمهوری از چه کسانی حمایت کرده و طرفدار کدام حزب و گروه است و همچنین مشخصا جزو مخالفان حسن روحانی به شمار میرود، ابقایش در سمت ریاست سازمان بورس و اوراق بهادار برای چهار سال آینده این نگرانی را در بازار سرمایهای که به امید تغییری مدبرانه در بورس از روحانی حمایت کرده و در انتخابات ریاستجمهوری به وی رای داده بودند، ایجاد کرده که قرار است عملکرد هشت سال گذشته دوباره چهار سال دیگر تکرار شود. برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند درست است شاخصهای بازار سرمایه در سالهای اخیر روند رو به رشدی داشتند و شاهد رکورد شکنیهای پیدرپی در بورس بودیم ولی واضح و مبرهن است که رشد این سالها هنوز نتوانسته در بخش قیمت سهام، ریزشی را که در سالهای اولیه دولت احمدینژاد به دلیل عدم اعتقاد وی و تیم اقتصادیاش به بازار سهام روی داد، جبران کند.
برای مثال بسیاری از سهام هستند که در سال ۸۴ قیمت آنها مثلا چهارهزار تومان بوده ولی در سال ۸۶ پس از سقوط قیمتها به صد تومان رسیده و حالا این روزها که همه از حال و روز خوش بورس میگویند قیمت هر سهم این شرکت حدود ۴۰۰ تومان است یعنی یکدهم قیمت آن در هشت سال پیش. درست است که در ظاهر کارنامه سازمان بورس و بازار سرمایه کشور در عدد شاخصها، معاملات و بعضی قیمتها خوب و ارزنده به نظر میرسد ولی این شاخص در باطن واقعی نیست و همانطور که بارها توسط بسیاری از کارشناسان بازار سرمایه تاکید شده حباب گونه، غیرطبیعی و دستکاری شده بود و این رشد سالهای اخیر شاخص به خاطر رشد غیرطبیعی نقدینگی از یک سو و رشد تورم از سوی دیگر اتفاق افتاده و باعث شده شاخصها به سمتی حرکت کنند که بعضی تصور کنند مدیران بورسی در هشت سال اخیر عملکرد مثبت و خوبی داشتهاند. اما واضح و مبرهن است که در هشت سال اخیر ساختار اقتصادی کشور به دنبال رشد تورم و نقدینگی به سمتی رفت که منجر به رشد شاخصهای بورسی و رکورد شکنیهای تاریخی شد و نه عملکرد خوب مدیران بورس در ردههای مختلف. در پایان باید گفت چارهای نداریم جز اینکه قدری صبر کنیم تا معلوم شود آیا دولت یازدهم برنامه و استراتژی تازه و ویژهای برای بورس در چهار سال پیشرو دارد یا نه. منتظر میمانیم تا ببینیم آیا دوباره در چهار سال آینده شاهد برخوردهای سلیقهای، سیاسی و حزبی در بورس خواهیم بود یا عملکرد رییس ابقا شده بورس همگام با تغییر رییس دولت تغییر میکند.
منبع: بهار