مریم فکری: اگر هر چه سریعتر به داد کسبوکار و صنایع نرسند و یکسری برنامهها و درمانهای فوری و جلوگیریکننده از رشد تورم مجدد و کاهش بیشتر ارزش پول ملی نداشته باشند، به طور مسلم صنایع طاقت نمیآورند. به عقیده من، غیر از برخی صنایع همچون پتروشیمیها و فلزات اساسی که کالای خود را به نرخ بینالمللی میفروشند، بقیه صنایع دچار رکود وحشتناکی میشوند.
روند تغییرات شاخصهای بورس از ابتدای امسال تاکنون، حکایت از رشد ۲۲ هزار واحدی شاخصها دارد؛ به طوری که شاخص بورس ابتدای امسال را با ۳۸ هزار واحد شروع کرد و در همان روزهای ابتدایی به ۳۹ هزار واحد رسید و الان هم بین ۶۰ و ۶۱ هزار واحد در تلاطم است. این رشد بازار سرمایه برخلاف آنکه بورسیها آن را مدال افتخاری برای خود میدانند و هر لحظه از آن به عنوان رشدی بیسابقه یا رکوردی جدید یاد میکنند، این روزها با ملاحظاتی همراه است؛ چراکه شرایط اقتصادی ایران نشان میدهد این رشد براساس متغیرهای واقعی اقتصادی صورت نگرفته است و به دلایل مختلف نمیتوان به آن اطمینان کرد. با این حال، این رشد فزاینده و خطرناک شاخصها برای بورسبازان و سرمایهگذارانی که در بورس موجسواری میکنند، فرصتهای خوبی را ایجاد کرده است. در این رابطه به گفتوگو با غلامرضا سلامی، رییس انجمن حسابداران خبره ایران پرداختیم که در ادامه میخوانید.
شاخص بورس در روزهای گذشته تقریبا در ۶۰ و ۶۱ هزار واحد در نوسان بوده و الان هم ارزش بورس تهران به ۳۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. نکته دیگر این است که شاخص بورس تقریبا طی دو هفته گذشته با رشد۲ هزار واحدی همراه بوده که این موضوع این ابهام را به وجود میآورد که این اعداد و ارقامی که از بازار سرمایه دیده میشود، واقعی است یا انتظاری؟ شما تا چه اندازه رشد شاخصهای بورس و ارزش بازار سرمایه را واقعی میدانید؟
در رابطه با ارزش بورس تهران باید بگویم که در سال ۸۹ هم ارزش بورس ۱۰۰ میلیارد دلار بود، بنابراین افزایش شاخصها در وضعیت واقعی نهتنها هیچ تغییری نکرده، بلکه پایین هم آمده است. البته معنای آن، این نیست که کسانی که در بورس فعالیت میکنند، سود نبردهاند؛ حتی سود زیادی هم بردهاند. ببینید افزایش ارزش بورس عمدتا ناشی از تغییر ناگهانی قیمت دلار است که ظرف یکسال و نیم اخیر از ۱۰۰۰ تومان به ۳۲۰۰ و ۳۳۰۰ تومان رسیده است. امروز هم دلار ۳۱۲۰ تومان است. در هر حال بازار بورس باید خودش را به صورت تدریجی با قیمت دلار جدید و رشد قیمتها تطبیق میداد. در واقع معنای رشد شاخصها این نیست که اقتصاد ما رشد کرده است. مثل مسکن میماند. قیمت مسکن در این مدت همراه با قیمت دلار افزایش یافته و این جای خوشحالی نیست.
معمولا میگویند رشد شاخص بورس نشاندهنده سلامت اقتصاد کشور است. البته این موضوع درست است؛ اما در صورتی که متغیری مثل تورم کولاک نکرده باشد و کاهش ارزش پول ملی اتفاق نیفتاده باشد. در شرایط عادی این موضوع درست است که رشد شاخص بورس، از سلامت اقتصاد کشور حکایت دارد. در کشوری که تورم ۲ درصدی دارد و رشد اقتصادی هم ۴،۳ درصد باشد، خب رشد شاخص بورس خیلی اهمیت دارد. ولی در حال حاضر در ایران این موضوع اهمیت ندارد؛ هر چند فعالان بازار سرمایه سود کلانی در این مدت بردهاند.
این میزان سود چقدر بوده است؟
سود خیلی بالایی بوده است. شما توجه کنید که شاخص بورس از ابتدای امسال از ۳۸ هزار واحد به ۶۰ هزار واحد رسیده است. در روزهای گذشته که شاخص بورس حتی به ۶۱ هزار هم رسید. اگر تفاوت شاخصها از ابتدای امسال تاکنون را محاسبه کنید، میبینید چه پولی نصیب بورسبازان شده است. این سود غیر از این بوده که یک عده ضرر کردند و یک عده سود کردند. میتوان گفت شبیه قمارخانه بوده است.
با این اوصاف، با چه مکانیزمی میتوان ارزش سهام شرکتها را به دست آورد؟
یکی از فاکتورهای اصلی تعیین ارزش روز سهام، رویکرد خالص ارزش داراییهای شرکتها است که براساس ارزش جایگزین داراییهای آنها محاسبه میشود و طبیعی است که در شرایط تورمی حاد و تغییر فاحش نرخ برابری ارز، این محاسبه به طور خودکار توسط فعالان بازار سرمایه انجام شود. هر چند که افزایش سود ناشی از فروش موجودیهای قبلی شرکتها در بالا رفتن ارزش بازار سهام تاثیری موقت بر جای میگذارد؛ ولی مهمترین علت صعود خارقالعاده شاخص بورس هنگام کاهش چند صددرصدی ارزش پول ملی، افزایش اسمی ارزش دارایی شرکتها است. البته تبلیغ این موضوع که افزایش شدید شاخص بورس نشانه سلامت اقتصادی کشور است، قابل پذیرش نیست. اتفاقا باید گفت که سودآوری بالای بازار سهام و املاک کشور در شرایط حاضر موید بیماری شدید اقتصادی است که گریبان کشور و ملت را گرفته است. این بیماری باعث میشود فقط عدهیی خاص شامل بورسبازان سهام، سکه، ارز و مسکن از پیامدهای کاهش شدید پول ملی منتفع شوند و اکثریت قریب به اتفاق مردم از این رخداد صدمه ببینند.
شما در صحبتهای خود اشاره کردید که دلیل اصلی رشد شاخص بورس، افزایش سه برابری نرخ دلار بوده و این در حالی است که هیچ چشمانداز مثبتی در اقتصاد کشور نمیبینیم. با توجه به اینکه هماکنون واحدهای تولیدی شرایط امیدوارکنندهیی ندارند و حتی به گفته مسوولان، نرخ رشد اقتصادی هم در سال ۹۱ منفی ۴/۵ درصد بوده است، به نظر شما این رشد شاخص بورس نگرانکننده نیست؟
بله، اگر هر چه سریعتر به داد کسبوکار و صنایع نرسند و یکسری برنامهها و درمانهای فوری و جلوگیریکننده از رشد تورم مجدد و کاهش بیشتر ارزش پول ملی نداشته باشند، به طور مسلم صنایع طاقت نمیآورند. به عقیده من، غیر از برخی صنایع همچون پتروشیمیها و فلزات اساسی که کالای خود را به نرخ بینالمللی میفروشند، بقیه صنایع دچار رکود وحشتناکی میشوند. این صنایع در حال حاضر سرمایه در گردش بسیار پایینی دارند و دلار ۳۲۰۰ تومانی باید بخرند، در حالی که قبلا سرمایه در گردش آنها براساس دلار ۱۲۰۰ تومان تامین میشد. این مساله باعث میشود که این صنایع نیاز شدیدی به نقدینگی داشته باشند؛ نقدینگیای که در جامعه بسیار زیاد است، اما برای صنایع بسیار کم است. یعنی نقدینگی در دست مردم زیاد است، اما برای نیازمندان آن، که صنایع هستند، کم است. این مشکل میتواند ضربه شدیدی به صنعت کشور بزند و در نتیجه بورس هم از آن اثر بپذیرد. یعنی بورس را حبابی کند. در واقع اگر تدبیری را که از آن صحبت میکنند، بهکار نبندند، در مدت کوتاهی جلوی رشد تورم را نگیرند و در جهت کاهش نرخ تورم تلاش نکنند، مطمئن باشید که حتی شرکتهای سودده هم ارزششان را از دست خواهند داد و بورس حبابی میشود. اما اگر سریع اقداماتی انجام دهند که بتواند تورم را کاهش دهد و رشد اقتصادی را که منفی است، مثبت کند و جلوی کاهش ارزش پول ملی را بگیرند، آن زمان میتوان گفت جنبه حبابی بودن بورس از بین میرود.
شما در حال حاضر شاخصهای بورس را حبابی میدانید یا خیر؟
خیر، به خاطر اینکه الان همه داراییهای شرکتهای بورسی براساس قیمت جدید دلار است. شرکتی را که قبلا ما با ۱۰ میلیون دلار یا ۱۰۰ میلیون تومان میتوانستیم ایجاد کنیم، الان باید برای همان شرکت ۳۰۰ میلیارد تومان هزینه کنیم. بنابراین رشد سه برابری ارزش بورس در بعضی موارد توجیه دارد. البته این حباب ممکن است در بعضی از شرکتها وجود داشته باشد و صحبتی که میکنم، عام نیست. اما در هر حال به دلیل بورسبازی ممکن است حباب برای بعضی از شرکتها ایجاد شود. در همین ۱۰ روز گذشته ۲ هزار واحد شاخص بورس رشد کرده که این موضوع نگرانکننده است، اما در کل اگر اقتصاد ما نتواند سر و سامان بگیرد، حتما حباب را در بورس میبینیم و حتما خطرناک است و حتما همه کسانی که در بورس هستند، ضرر میکنند، چون شرکتها قادر به تامین مواداولیهشان نخواهند بود و سرمایه در گردش لازم را برای ادامه حیات نخواهند داشت.
شما تنها دلیل رشد شاخصهای بورس را دلار میدانید یا اینکه عامل دیگری هم در این موضوع دخیل بوده است؟
به نظر من دلار حداقل ۹۰ درصد در رشد شاخص بورس اثر گذاشته است. حالا یک مقداری تغییرات جو سیاسی اثرگذار بوده است، یعنی امید به اینکه ممکن است روابط بینالمللی بهبود پیدا کند و تدبیر بر سیاستهای داخلی و خارجی کشور حاکم شود، این موضوع یک اثر روانی داشته است. ولی آنچه اثر عمدهیی روی بورس داشته، دلار و کاهش ارزش پول ملی کشور بوده است.
دولت یازدهم باید چه سیاستی در حوزه بازار سرمایه در پیش گیرد تا اهداف بلندمدت این بازار محقق شود؟
بازار سرمایه در واقع در اقتصاد تعیینکننده نیست. اول باید دولت یازدهم به فکر شاخصهای کلان اقتصادی باشد. شاخص بورس، یک شاخص فرعی است و اثر زیادی روی اقتصاد ندارد، اما در بلندمدت میتوان بازار سرمایه را تا حدودی رشد داد که بتواند به بازار پول کمک کند. متاسفانه در کشور ما بازار سرمایه آنچنان به بازار پول کمک نکرده است. یعنی اینکه برای ایجاد سرمایه جدید زیاد از این بازار استفاده نشده است و نیز برای تامین مالی شرکتها؛ مثلا از طریق انتشار اوراق قرضه و اوراق مشارکت. ولی در بلندمدت و در میانمدت باید به این فکر بود، چون بازار سرمایه به خودی خود تا زمانی که مولد سرمایه نباشد یا برای شرکتها تامین مالی نکند، چندان اثری در اقتصاد کشور ندارد. بر این اساس، باید به این سمت برویم و فشار زیادی که بر بانکها وارد میشود را کم کنیم.
انتهای پیام