هوشنگ ماهرویان: اختلاف طبقاتی که در این ۳۰، ۴۰ سال به وجود آمده و در زیر پوست کشور لانه کرده است و هر لحظه خطرناکتر میشود، به علت تولید و ارزش اضافه مارکسی و استثمار نیست؛ پول نفت است و رانت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اخبار پول، باید با تأسف گفت که اقتصاد ما روزبهروز بیشتر به پول نفت متکی شده است؛ آنچنان که بودجه کشور را بر مبنای درآمد نفت مینویسیم. به این ترتیب اقتصاد رانتی ایجاد میشود. این پول نفت، پول کثیف و موجد اقتصاد انگلی، ضد توسعه و تولید است.
در کشورهای صنعتی و توسعهیافته نفت پیدا شد، اما پول آن خرج روزمره نشد و حقوق کارمندان دولت را تأمین نکرد. نروژ و اسکاتلند آن را برای زیرساختها یا ذخایر ارزی کنار گذاشتند، ولی ما آن را سر سفرهها آوردیم و ثمرهاش را هم دیدیم که چیزی نبود جز تنپروری و بورسبازی تا زمین در بالای شهر تهران به بالای متری ۳۰ میلیون تومان برسد و در آبسرد دماوند و شمال ایران ویلاهای بالای ۱۰ میلیارد تومان داشته باشیم. ولی سهام کارخانه را باید در صندوق خانه گذاشت تا خاک بخورد. چرا چنین است؟ ویلاهای بالای ۱۰میلیارد تومانی و همیشه خالی؛ آیا برای پولشویی است یا امنیت آن از کارخانه بیشتر است؟
کارخانه نیازمند ارتباطات گسترده تکنولوژیک و اقتصادی با جهان است و بدهبستانهای و مستلزم روابط سیاسی بدون تنش با جهان؛ ولی زمین در وادی دیگری است. از هرکس بپرسید، میگوید اینجا امنترین است. این حاصل اقتصاد نفتی و رانتی است و ثمرهاش همین اختلاف طبقاتی که هر لحظه نگرانکننده میشود. در آپارتمانهای فرمانیه (حتی قبل از دلار هشتهزار تومانی) پارکینگ ۴۰۰ میلیون تومانی معامله میشد. خودم شاهد آن بودم که یک نفر، با آنکه سه عدد پارکینگ برای خودش و همسرش و پسرش داشت، یکیدیگر برای دخترش میخرید تا در هر کدام خودرویی حدودا یک میلیارد تومانی قرار دهد. آپارتمانی۴۵۰ متری داشت با شارژ ماهانه ششمیلیون تومان! خوب بود آقای روحانی رئیسجمهوری روزی تصمیم میگرفتند با لباس مبدل از ولنجک، سری به دروازهغار و نازیآباد بزنند و این اختلاف وحشتناک طبقاتی را به چشم ببینند. این مسئله ناشی از تولید و ارزش اضافه و استثمار کارگر از سوی کارفرما نیست؛ رانت است و اقتصاد نفتی چاره آن نیز بیرونآمدن از اتکا به درآمد نفت است.
زمان آن رسیده است که با گسترشدادن بیمههای اجتماعی، اختلاف طبقاتی را تا حد ممکن کم کنیم و بر معاملات زمین و ملک مالیاتهای سنگین وضع کنیم. از ویلاهای گرانقیمت و خالی مالیات بگیریم تا وسیله پولشویی نشوند و از گستردن رابطه تکنولوژیک نهراسیم. دست آخر اینکه از سود سهام کارخانهها مالیات نگیریم و این سیاست مالیاتی ضدتوسعه و ضدصنعت و اشتغالزایی را کنار بگذاریم. برای توسعه باید کمربند را سفت کرد و تفکر را به کار بست.
منبع:شرق