اقتصاد ایران در برههای قرار گرفته است که باید به استفاده از الگوهای مختلف توسعه برای حل مشکلات اقتصادی روی آورد.
ارغوان فرزین معتمد: وقتی امسال با عنوان سال حمایت از کالای ایرانی نامگذاری شد، به این فکر میکردم که حمایت از کالای ایرانی به چه معناست و اینکه چرا حمایت از کالای ایرانی مهم است؟ سالهای کودکی همیشه وقتی با خانواده به شمال کشور سفر میکردیم، یکی از جذابیتهای سفر خرید صنایع دستی شمال بود. صنایع دستی در شمال اغلب با حصیر بافته میشد و برای گردشگران جذابیت داشت. اما یک نکته در مورد این محصولات از همان دوران ذهن مرا مشغول میکرد و آن اینکه چرا تنوع این محصولات زیاد نیست و چرا این محصولات آنطور که باید فرهنگ شمال کشور ایران را به گردشگران نمیشناساند.
سالهای بعد وقتی به شمال کشور سفر میکردم، دیگر مثل دوران کودکی از صنایع دستی شمال خبری نبود. غالبا صنایع چوبی و دستی تایلندی در بازارهای شمال کشور به فروش میرفت و گویی فرهنگ مردم نیز خرید اجناس خارجی را بر داخلی ترجیح میداد.
در آن زمان به عنوان یک اقتصادخوانده، این سوال ذهن مرا مشغول میکرد که چرا صنایع دستی شمال که مزیت این منطقه است در بازارها کمتر دیده میشود و چرا صنایع دستی تایلندی جایگزین شده است. چه توجیهی برای ورود این حجم انبوه محصولات تایلندی وجود دارد؟ محصولات تایلندی چه جذابیتی دارد که گردشگران به شمال ایران ترجیح میدهند، این محصولات را خریداری کنند؟
مشاهدههای من در آن زمان، نشان میداد که صنایع تولیدی شمال کشور در مقایسه با صنایع تایلندی، نه از تنوع لازم برخوردار است و نه از کیفیت قابل توجه. گویی در طول سالیان متوالی تولیدکنندگان این محصولات روی کیفیت محصول، تنوع محصول، نیاز مشتری و نیاز گردشگر به اندازه کافی تحقیق و بررسی انجام نداده بودند و نتیجه این بود که پیشرفت مورد انتظار در فرآیند تولید و بازار این محصولات رخ نداده بود. به عبارتی پیشرفت در سلایق و انتظارات متقاضیان این نوع محصولات اتفاق افتاده، لیکن متناسب با آن پیشرفت در کیفیت تولید، بازاریابی و فروش رخ نداده است.
پس از این تجربه به واسطه نوع کارم، فرصتی فراهم شد تا مطالعاتی در مورد سیاستها و برنامههای توسعهای کشور تایلند داشته و بازدیدی از اقدامات انجام شده در این کشور نیز داشته باشم و با صاحبنظران این حوزه گفتوگو کنم. مساله قابل توجه در سیاستها و برنامههای کشور تایلند، حمایت دولت از محصولات تولیدشده توسط افرادی بود که در قالب برنامههای توسعه ملی این کشور وارد بازار کار شده بودند.
یکی از برنامههای توسعه ملی که در کشور تایلند به صورت موفق اجرا شده برنامهای است که در آن دولت، بخش خصوصی، نظام بانکی و مردم به صورت هماهنگ نقشآفرین بودهاند. در این برنامه که با هدف ایجاد اشتغال و رونق و فقرزدایی در اقتصاد کشور اجرایی شد، دولت طی یک برنامه منسجم، نتیجهمحور عمل میکرد. به عبارتی با شناسایی این مساله که کلید قفل بیکاری و رکود، کمک به تولید محصولات باکیفیت توسط افراد بیکار و فقیر و ایجاد بازار برای محصولات تولیدی و فروش آن است، در فرآیند تولید مداخله کرد. به این ترتیب در هر منطقه (معمولا شهرستان)، با توجه به شرایط منطقهای، مزیتهای نسبی منطقه شناسایی شد و از بین مزیتها در هر بخش اقتصادی، یک یا دو بخش به عنوان اولویت اول انتخاب شد. در قالب موارد این اولویت صنایعدستی تایلند بوده است. در این فرآیند برای آنکه بیکاری ریشهکن شود و فقر مطلق از بین برود نیاز بود تا افراد بیکار و فقیر در فعالیتهای اقتصادی مشارکت داده شوند. لیکن ایشان دانش لازم برای شروع یک کسب و کار را نداشتند لذا دولت با همکاری بخش خصوصی و طی ایجاد یک ساختار تشکیلاتی برای رفع بحران بیکاری و فقر، به مهندسی معکوس پرداخت. بدینترتیب که تصمیم گرفت با حمایت از محصولات تولید شده توسط بیکاران و فقرا نسبت به ایجاد انگیزه و در نهایت ایجاد اشتغال و رفع فقر اقدام کند.
اما نکته قابلتوجه اینجاست که حمایت از محصولات تولیدشده در چه شکلی باید انجام میشد. آیا باید این محصولات خریداری میشد؟ آیا باید مردم به خرید این محصولات دعوت میشدند، آیا تقاضای کافی برای خرید این محصولات از سوی مردم وجود داشت؟
طبیعی است که بر اساس اصول تجارت و تجارت بینالملل، هر کشوری باید نسبت به تولید آنچه در آن مزیت داشته اقدام، نیاز داخل را تامین و نسبت به صادرات مازاد آن به کشورهای دیگر اقدام کند. در این میان یکی از مهمترین نکات برای موفقیت در تجارت محصول، تولید محصول باکیفیت و متناسب با نیاز بازار و مصرفکننده است.
با توجه به نکات پیشگفته در کشور تایلند دولت حمایت از تولید محصولات تایلندی را در قالب سیاست و برنامههای زیر و برای دستیابی به هدف رفع بیکاری و فقر اجرایی کرد:
۱- شناسایی افراد بیکار به ویژه در مناطق روستایی
۲- فراخوان افراد بیکار برای قرار گرفتن در برنامه دولت برای ایجاد اشتغال
۳- شناسایی مزیتهای نسبی منطقهای با توجه به دو شاخص مهم اشتغالزایی و ایجاد ارزشافزوده و انتخاب یک یا دو اولویت در تولید محصولات به صورت انبوه
۴- الزام واحدهای مربوط به تدوین استانداردهای موردنیاز در تولید محصولات انتخاب شده با درجات کیفیت متفاوت (یک ستاره، دو ستاره و…)
۵- برنامهریزی برای آموزش جویندگان کار برای تولید محصولات منطقهای
۶- تشکیل یک صندوق خرید محصولات تولیدشده در قالب برنامه ملی مورد اشاره
۷- خرید محصولات تولید شده توسط افراد شاغلشده در این برنامه ملی به شرط رعایت استانداردهای تدوینشده
۸- توزیع و فروش محصولات (اغلب صنایع دستی) خریداری شده از شاغلین این برنامه ملی در بازارهای محلی
۹- صادرات مازاد محصولات (اغلب صنایع دستی) خریداری شده از شاغلین این برنامه ملی به کشورهای طرف تعامل تجاری
در برنامه مورد اشاره مهمترین مساله، اقدام دولت در حمایت از کالاهای تولیدشده توسط شاغلشدگان در برنامه بوده است. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که سیستم اقتصادی در صورتی میتواند به فعالیت خود ادامه دهد که بخش تولید و مصرف و بازار کار به بازار محصول متصل شود. در غیر این صورت سیستم اقتصاد کامل نمیشود و در نتیجه گردش پول اتفاق نمیافتد و تهدید به وجود آمدن رکود، رکود تورمی و بیکاری تکاثری افزایش مییابد.
بررسیهای کارشناسانه نگارنده در مورد برنامههای توسعه و اشتغال کشورهای مختلف و از جمله تایلند پاسخی به سوالات ایجاد شده در مورد جایگزینی صنایعدستی تایلندی به جای صنایع دستی شمال و بسیاری مناطق دیگر بود.
به اعتقاد نگارنده در سالی که عنوان سال حمایت از کالای ایرانی را در بردارد، حمایت از کالای ایرانی در فرآیند اجرای برنامههای ملی دولت و درراستای حل مشکلات عمده اقتصادی کشور نظیر بیکاری و فقر باید صورت پذیرد. در این صورت است که میتوان امید داشت تا مشکلات اقتصادی با سرعت فزاینده در مسیر رفع قرار گیرد.
در حال حاضر در کشور دو برنامه اشتغال تحت عناوین اشتغال پایدار روستایی و اشتغال فراگیر در حال اجراست. صندوق توسعه ملی و بانکهای عامل بخشی از منابع خود را برای تامین مالی طرحهای پراشتغال اختصاص خواهند داد. لیکن یکی از مشکلات اصلی در این مسیر محدودیتهای فروش محصولات تولید شده توسط تولیدکنندگان به ویژه تولیدکنندگان خرد است و اساسا چه تضمینی وجود دارد که افراد بیکار در دامنه این برنامههای قرار گیرند؟
در سیاستها و برنامههای دولت همواره منابعی برای تامین مالی بنگاههای کوچک و متوسط و نیز طرحهای اشتغالزا اختصاص داده میشود اما نگاه غالب آن است که تامین مالی باید از طریق ارایه تسهیلات برای تولید صورت پذیرد. در صورتی که میتوان با ایجاد برخی تغییرات در نحوه تامین مالی طرحهای تولیدی در حل بسیاری از مشکلات اقتصادی موفقتر عمل کرد. آیا نمیتوان با برنامهریزی صحیح ضمن ایجاد ساختار مناسب برای اجرای برنامههای ملی توسعه در کشور، در راستای اشتغالزایی فزاینده، برای خرید محصولات تولید شده در برنامههای ملی در ازای تدوین استاندارد این محصولات سرمایهگذاری کرد و با مدیریت تولید براساس استانداردهای تعریفشده، تولید انبوه و صادرات محصولات دارای مزیت کشور به سایر کشورها در حل مشکلات اقتصادی نقشآفرین بود؟
آیا سرمایهگذاری برای تولید محصولات باکیفیت و خرید تضمینی این محصولات برای افزایش صادرات، برگشت سرمایه، ارزآوری، ایجاد اشتغال، حرکت به سمت تعادل در نرخ ارز و نرخ سود بانکی را در میان مدت به همراه نخواهد داشت؟ به نظر میرسد، با وجود تلاشهای صورت گرفته برای گسترش برنامهریزی در کشور، همچنان اجماع لازم در خصوص نحوه برنامهریزی و فراهم آوردن سازوکار لازم برای اجرای برنامههای تدوینشده در کشور وجود ندارد. ضمن آنکه همچنان نگاه غالب برای حل مشکلات اقتصادی از جمله بیکاری و فقر ارایه وام به این گروه از افراد جامعه با هدف افزایش تولید است.
اشتغال پایدار روستایی جز با هدایت روستاییان به تولید کالاهای باکیفیت و جز با سرمایهگذاری برای تجاریسازی محصولات تولیدشده از طریق مداخلات دولت امکانپذیر نیست. در این صورت است که حمایت از کالای ایرانی میتواند مکمل هدف سال گذشته که بر تولید و اشتغال تاکید داشته، باشد.
«چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید»
منبع: اعتماد