بیش از آنکه یک سیاستگذاری برمبنای تحلیل و آیندهنگری باشد، براساس اتفاقات روزمره و موود افراد به صورت خلقالساعه پشت درهای بسته این سیاستگذاریها صورت میگیرد
داوود سوری*: رانندهای را در نظر بگیرید که بدون داشتن گواهینامه، معاینه فنی و بیمه در جادهای دوطرفه قصد دارد با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت خود را به مقصد برساند. به فرض که پلیس در ساعاتی که این راننده خودرو را میراند، در جاده حضور نداشته باشد، باران نبارد، جاده خلوت باشد، لاستیکهای ساییده مشکلی در حرکت ایجاد نکند و ترمز هم به خوبی از عهده آن بربیاید و راننده سالم به مقصد برسد. با در نظر گرفتن تمام این مفروضات میتوانیم بگوییم تنها به طور تصادفی و شانس بالا این راننده توانسته از چنگ قانون بگریزد، اسیر خشم طبیعت نشود و قوانین فیزیک به نفع او رفتار کنند. اما تا کی این راننده قادر خواهد بود در چنین وضعی به راندن خودروی خود ادامه دهد؟ تا چه زمانی شانس و احتمالات و قوانین فیزیک به نفع او خواهند بود؟ بالاخره خودروی این راننده یا به حکم طبیعت یا به حکم قانون یا به حکم فیزیک از حرکت باز خواهد ایستاد و دیگر شانس یاریگر او نخواهد بود.
رفتار سیاستگذاران اقتصادی در ایران بسیار شبیه به این راننده است. بیش از آنکه یک سیاستگذاری برمبنای تحلیل و آیندهنگری باشد، براساس اتفاقات روزمره و موود افراد به صورت خلقالساعه پشت درهای بسته این سیاستگذاریها صورت میگیرد. به فرض یکی دو مورد از این سیاستها بر اساس شانس و به صورت تصادفی به نتیجه برسد اما تا چه زمانی این نوع مدیریت بر اقتصاد پاسخگوی نیاز آحاد اقتصادی یک نظام خواهد بود.
آنچه طی دو ماه گذشته بر بازار ارز و ظرف ۶ ماه گذشته بر بازار پول گذشته نمونهای از سیاستگذاریهای تصادفی بر مبنای شانس است. اگر آن راننده یکبار برای همیشه سراغ گواهینامهاش برود، هزینه بیمه را بپردازد و بر اساس منطق حاکم بر جادههای کشور حرکت کرده و به قانونگذار احترام بگذارد، همیشه و در هر زمان از طول زندگی خود با کمترین مشکل به مقصد خواهد رسید و سهم شانس در آن بسیار ناچیز خواهد شد. بانک مرکزی (راننده) به جای آنکه سیاستگذاریهای خود را (خودرو) اصلاح کند، سعی دارد با همان خودروی فرسوده و با همان دست فرمان، جاده نظام ارزی و پولی کشور را بپیماید. اما این روند تا چه زمانی میتواند استمرار داشته باشد؟
مشکل آنجاست که سیاستگذار پولی کشور هیچ تحلیلی در خصوص سیاستگذاریهای خود ارایه نمیدهد. مثلا در همین بسته سیاستهای ارزی سوالهای زیادی در ذهن کارشناسان اقتصادی مانده که بدون پاسخ مانده است. دلیل تدوین این بسته چه بود و اجرای آن چه فایدهای برای اقتصاد ایران در میانمدت و بلندمدت داشت؟ در کوتاهمدت جلوی چه التهاباتی را گرفت؟ چرا وضع بازار ارز بعد از تدوین این بسته بدتر شد؟ چرا نرخ سود بانکی در شهریورماه با وجود هشدار برخی اقتصاددانان به صورت دستوری پایین آمد اما عملا بانک مرکزی با تدوین این بسته تصمیم شهریور ماه خود را زیر سوال برد؟ چرا با این دستفرمان نااطمینانیها را به خود افزایش داده و باعث از دست رفتن اعتماد به نظام بانکی و سیاستگذاران اقتصادی شده است؟
چراهای زیادی در این میان مطرح است. در این میان و در حالی که هنوز عمر ابلاغ بسته جدید به دو ماه نرسیده، دیده میشود که قیمت دلار از سوی خود سیاستگذار بالا رفته و قیمت پایه به یکباره جهش پیدا میکند. درست است که قیمتگذاری به صورت شناور و در حاشیه بازار از گذشته مورد تاکید اقتصاددانان بوده اما چرا این کار به صورت تدریجی صورت نگرفت و در نهایت سیاستگذار مجبور شد برای گذر از بحرانهای پیش رو به یکباره افزایش قیمت در دلار بدهد و به عنوان عرضهکننده انحصاری ارز، قیمت پایه را افزایش دهد؟
در دو ماهی که گذشت بانک مرکزی به اسکناسهای دلاری که ذخیره کرده بود چوب حراج زد و آن را به قیمتی پایینتر از قیمت واقعی خود فروخت. نتیجه این شد که صف تقاضا را برای دلار بالا برد و باعث افزایش سوداگری در بازار ارز شد. اگر از همان روزی که سیاستگذار فرمان سیاستگذاری را به دست گرفت برنامه را برمبنای تکنرخی کردن قیمت ارز میگذاشت شاید شاهد این همه حیف شدن منابع ارزی کشور نبودیم و اسکناسهای دلار اینک در پستوی خانههای مردم قرار نگرفته بود.
اتفاقی که در طول سالهای گذشته رخ داده این بوده که معمولا سیاستگذار به اتفاقات اقتصادی بسیار دیر واکنش نشان داده و وقتی کار از کار گذشته زیر بار منطق اقتصادی و علم اقتصاد رفته است.
به نظر میرسد بهتر است تا سیاستگذاران اقتصادی از اتفاقات چند ماه اخیر عبرت بگیرند و با قبول منطق اقتصادی حاکم بر بازارها به جای مداخله به سیاستگذاریهایی روی آورند که مشکلات را برطرف کند نه اینکه باعث ایجاد مشکلات دیگر شود. اینکه بانک مرکزی اقدام به واقعیسازی قیمت دلار کرده تصمیم درستی است اما دیرهنگام. بهتر است تا در بدنه سیاستگذاری تمرین شود تا به اتفاقات اقتصادی واکنش سریع نشان داده شده و صحنه اتفاقات را کامل ببینند نه اینکه با دیدن گوشهای از این اتفاقات اقدام به نسخهنویسی برای نظام پولی و ارزی کشور کنند.
*اقتصاددانوعضوهیاتعلمیموسسهآموزشعالی بانکداری
منبع: اعتماد