در باب بدحالی بورس

مدتها قبل در دی ماه ۹۲ روند صعودی شاخص کل تغییر کرد و جای خود را به روند نزولی داد. تحلیلگران حرفهای و باتجربهتر که تاب و توان از دست دادن سرمایه خود را نداشتند رفته رفته از بازار خارج شدند. برخی دیگر به امید بازگشت شاخص و ادامه روند صعود منتظر ماندند و در آخر سهامداران تازه نفس که صرفا اخبار خوشی از بازار سرمایه شنیده بودند وارد بازار شدند. نقدینگی از بازار جمع میشد و به سمت و سویی دیگر میرفت. قیمتهای روی تابلو روز به روز کاهش مییافت و سرمایه سرمایهگذاران هم روز به روز کمتر و کمتر میشد. از آن زمان تاکنون بیش از ۱۶ ماه میگذرد و عدهای اندک در بازار باقی ماندهاند. کدهای فعال بورسی یکی یکی منفعل شده و بیم و هراس بازار را فراگرفته است. اگر نظر افراد غیرسهامدار را در مورد بورس جویا شوید در جواب میشنوید «بورس این روزها خوب نیست!»
در این تحلیل سعی به بررسی عوامل بهوجودآورنده این وضعیت و نیز بررسی استراتژیهای موجود پیش روی سهامداران میپردازیم. کاهش قیمت نفت و وابستگی کشور به درآمد حاصل از آن، همچنین آزردگی هر چه بیشتر مردم از تورم سرسامآور، دولت یازدهم را بر آن داشت تا سیاست کنترلی در پیش گیرد. متعاقبا بازارهای مالی نیز تحت تاثیر این سیاست قرار گرفت، نرخ دلار کنترل شد و در آخر نیز بودجه انقباضی تعریف و تقدیم مجلس شد. سوالی که مطرح میشد این بود «اهمیت بازار سرمایه برای دولت چقدر است؟» حال، کنترل تورم باعث رکود در بخشهای مختلف اقتصاد شده و شرکتهای بورسی نیز تحت تاثیر واقع شدند. با تعریف و تصویب بودجه افق یکساله این شرکتها نیز رو به تاریکی رفت. با توجه به اوضاع نهچندان مناسب بانکها برای پرداخت تسهیلات به شرکتها، تنها راهحل جهت انجام طرحهای توسعه و سرمایهگذاری جمعآوری منابع مالی از بازار سرمایه بود. بازاری که دیگر سرمایه هنگفتی در آن دیده نمیشد.
در این شرایط از دولت انتظار میرفت با حمایت و و رونق بخشیدن به بازار سرمایه، هم مردم را به سمت سرمایهگذاری سوق دهد و هم سرمایهگذاران را به بازاری پویا دعوت کند. از این طریق شرکتها میتوانستند به راحتی منابع مالی خود را تامین کنند و این امر هیچگاه محقق نشد. دولت صرفا به دادن وعده و وعیدها بسنده کرد و تنها راهحل برونرفت از شرایط اسفناک بازار را تغییر در جایگاه مدیریت سازمان دید. صندوقی تشکیل داد بدون نظارت که حمایتی از آن دیده نمیشد. نرخ بهره بالای بانکی نیز کاهش داده نشد و بستری امن برای عمده سرمایهگذاران فراهم آمد تا بیهیچ زحمت و ریسک به منافع خود برسند و همچنان سوالی برای سهامداران بازار بیجواب مانده «آیا دولت یازدهم قصد حمایت از بازار را دارد یا خیر ؟!»دیگر عاملی که باعث ایجاد جوی ناآرام در بورس میشد مساله مذاکرات بود. مذاکراتی که هربار به روزهای حساس خود رسید، بازار به احترام آن به پا خاست. اخبار و شایعات پیرامون مذاکرات دامن گرفت و با هر خبری که منتشر میشد بازار رنگی جدید به خود میگرفت و در این میان تنها یک چیز جلبتوجه میکرد و آن هدر رفتن سرمایههای کوچک بود. قدرت و سلطه روزهای قرمز بازار به حدی بود که فرصتی برای روزهای سبز باقی نمیگذاشت و هر خبری تلنگری بود بر بدنه آن. درآخر پیشنویس لوزان کورسوی امیدی را در دل سهامداران و شرکتهای بورسی روشن کرد. از سوی دیگر اوضاع سیاسی در منطقه و جنگ و درگیریها در روند نزولی بورس بیتاثیر نبوده است. در واقع این روزها مال باختگان در انتظار اخبار منفی بودند تا در صفوف فروش جایگاهی برای خود دست و پا کنند. اما اینها فقط عوامل بیرونی بازار سرمایه بود و حال به بررسی عوامل درونی میپردازیم. هراسی که در دل هر سهامدار رخنه کرده بود باعث شد به جای معاملات میان یا بلندمدت، به معاملات کوتاهمدت و حتی نوسانگیری روی آورند و با سودهای اندک به سرعت خارج شوند. از این رو، کفهای تاریخی و حمایتهای روانی شکست و از دست رفت.
در این میان سازمان هم خوب تیشه به ریشه میزد و در روزهای مثبت بازار عرضه اولیههای بیشمار روانه بازار میکرد. بلوکها برای شاخصسازی شروع میشد، تبعیض قوانین میان برخی سهمها و بسته شدن برخی دیگر برای مدتها طولانی و در آخر عدم هماهنگی با حقوقیها، همه و همه دست به دست هم داد تا بازار به وضعیت وخیمتری دچار شود و حتی در برخی روزها ارزش معاملات به زیر ۶۰ میلیارد در روز رسید. حقوقیها هم در جهت منافع خود پیش رفتند و توجهی به سهامدار خرد نداشتند. اقدامات سازمان، مدیر جدید و جلسات متعدد آنها گرچه منجر به تصمیماتی شد ولی باید اذعان کرد آنچنان موثر واقع نشد و کار به جایی رسید که خود مسوولان از واژه حباب منفی هم برای تفسیر اوضاع بازار سهام استفاده میکردند. تمامی موارد مذکور صرفا عوامل رکود بازار بودند. حال به تحلیل شاخص و سهام بازار از دو منظر بنیادی و تکنیکالی خواهیم پرداخت. در بررسی بازار از دید بنیادی یکی از فاکتورهای اساسی مورد توجه P/E (پیبهای) سهمهاست. با توجه به کاهش قیمت سهمها روی تابلو و نیز قرار داشتن در فصل مجامع و پرداخت سود نقدی (پیبهای) برخی سهمها جذاب شدهاند و پس از پرداخت سود نقدی نیز بر این جذابیت افزوده خواهد شد. پس میتوان با دید میان و بلندمدتی سهمهای بنیادی و پرپتانسیل را که جو بازار معطوف به آنهاست، با پیبهای پایین و قیمت مناسب انتخاب و خریداری کرد. تصور تحلیلگر این است که در صورت به نتیجه نرسیدن یا تعلیق مذاکرات لوزان امکان افت شاخص تا محدوده ۵۹۰۰۰ و پایان اصلاح دور از ذهن نبود و با به نتیجه رسیدن آن، این اصلاح دستخوش تغییراتی شد.
اکنون، از نظر زمانی دوره اصلاح به پایان رسیده است و تصور میشود شاخص قصد کفسازی در این محدوده را داشته باشد. همچنین سهمهای بازار در چارتهایشان تقریبا به کف قیمتی خود نزدیک شدهاند و پتانسیل لازم جهت صعود را دارا هستند. سهامدارانی که تکنیکالی سهم خرید و فروش میکنند میتوانند به صورت پلهای یا با رعایت حد ضرر سهمهای مورد نظر خود را که موقعیت مناسبی دارند و در کف قیمتی هستند، خریداری و تا مشخص شدن وضعیت بازار و آغاز روند صعودی صبر کنند. اکنون بر این باوریم که بازار سرمایه بیش از هر زمان دیگری نیازمند یاری و مساعدت دولت، مجلس و خود سازمان بورس است؛ سرمایههایی که میتوانند چرخه اقتصادی مملکت را به حرکت درآورند و تولید و اقتصاد ملی را شکوفا سازند. شاید وقت آن رسیده باشد که دولت، مجلس و سازمان دوشادوش مردم و سهامداران باز هم به رونق بازار و در نتیجه اقتصاد کشور کمک کنند.
منبع: اعتماد