شاخصهای اقتصادی چگونهاند؟
عباس عبدی*
یکی از مسئولان وزارت اقتصاد و دارایی کشور در گفتوگویی به تشریح وضعیت و برخی از شاخصهای اقتصادی در سال ۱۳۹۱ پرداخته است. خلاصه برخی از نکات مهم آن چنین است: در سال گذشته ابعاد تحریمها به شکل بیسابقهای تشدید شد، به طوری که از آن میتوان به «جنگ همهجانبه اقتصادی» یاد کرد.
شاخص بازار بورس حاکی از عمق و بهبود اثرگذاری این نهاد در ایران است، به گونهای که شاخص قیمت از ۲۵هزار واحد در پایان سال ۱۳۹۰ به ۳۸هزار واحد در پایان سال ۱۳۹۱، یعنی با ۴۷درصد رشد مواجه شده است. ارزش معاملات بازار بورس با رشد ۱۴درصدی مواجه بود.
حجم صادرات غیرنفتی با ۲/۱۹درصد همراه شده است.عرضه نیروی کار به ۲۴میلیون و تعداد شاغلان به ۲/۲۱ درصد رسیده است.
سهم نفت در منابع عمومی کشور از ۴۸درصد در سال ۱۳۹۰ به ۳۹درصد در سال۱۳۹۱ کاهش یافت.
درآمدهای مالیاتی در این سال حدود ۹درصد نسبت به سال ۱۳۹۰ افزایش یافت. ضریب جینی که معرف نابرابری اقتصادی است در شهر و روستا کاهش یافته است.واقعیت این است که ارائه اینگونه آمار و ارقام دردی از اقتصاد و جامعه را درمان نمیکند. اینکه مهمترین شاخصهای اقتصادی از قبیل رشد ناخالص تولید ملی، میزان و رشد سرمایهگذاری، شاخص تورم و حتی اشتغال و بیکاری مسکوت بمانند یا به درستی طرح نشوند و بجای آنها به موضوعاتی پرداخته شود که فرعی و قابل تفسیر است، موجب بیاعتمادی مردم به اظهارات و آمار و
ارقام ارائه شده میشود. البته بنده هم معتقدم که اتفاقات مثبتی در اقتصاد ایران رخ داده است، ولی این اتفاقات به نسبت فرعی هستند ضمن آنکه
محصول برنامهریزی و سیاستگذاری دستاندرکاران نبودند، بلکه برحسب اجبار ناشی از تغییرات قیمت ارز رخ دادهاند و لذا پایدار هم نخواهند بود. برای درک بهتر از واقعیات آنچه که این مقام مسئول گفتهاند برخی از مطالب فوق نقد میشود تا نسبت به مسئولیت دولتها در امور اقتصاد کشور و ارائه آمار ذهنیت بهتری پیدا کنیم.
در اینکه تحریمها همانطور است که گفتهاند تردیدی نیست، ولی مسئولیت دولت این بود که از چند سال پیش خود و اقتصاد را برای مقابله با این وضع آماده میکرد، زیرا گسترش ابعاد این تحریمها مثل روز روشن بود، نه آنکه تا روز پیش از حاد شدن ابعاد تحریمها مثل کسانی که روی گنج نشستهاند ارز را هزینه واردات کنند و یکباره متوجه شوند که دستشان از همه جا کوتاه شده است. مثل این میماند که بدانیم سیل میآید ولی خانههایی را در مسیر سیل بسازیم و بعد خراب شدن آن را به عهده سیل بگذاریم! حتی اگر تحریمها هم نبود اجرای آن سیاستهای نادرست به ضرر کشور بود چه رسد به اینکه همه منتظر فراگیرتر شدن تحریمها بودند. بهعلاوه اثرات مستقیم این تحریمها در مقایسه با ابعاد مشکلاتی که در اقتصاد کشور رخ داده بسیار محدود است و حتی اگر تحریمی هم در کار نبود، دیر یا زود با تورم لجامگسیخته مواجه
میشدیم، ضمن اینکه وقتی که تحریمها در این حد نبود، باز هم شاهد بودیم که شاخص اشتغال به عنوان یک شاخص مهم هیچ تحول مثبتی را نشان نمیداد.
افزایش شاخص بازار بورس ناشی از افزایش قیمت ارز است و ربط چندانی به عمق بازار سرمایه ندارد. ضمن اینکه این بازار صوریتر از آن است که بتوان روی آن حساب ویژه باز کرد. اگر به قیمت دلار نگاه کنیم ارزش بورس کشور در
جهان در سال گذشته سقوط کرده است.
رشد ۱۴درصدی معاملات بازار بورس با توجه به تورم بالای ۳۰درصد نه تنها نکته مثبتی نیست، بلکه منفی هم تلقی میشود. افزایش حجم صادرات غیرنفتی به دلیل افزایش شدید نرخ ارز بود. اگر هر جای دنیا هم قیمت ارز یکباره دو برابر شود، صادرات آنها بیش از این مقداررشد خواهد کرد و این را نمیتوان محصول اقدامات و سیاستهای دولت دانست.
وضع اشتغال و بیکاری را بهتر بود دقیقتر توضیح میدادند که مطابق همین آماری که ارائه دادهاند، از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱، کمتر از یکمیلیون شغل (تا حدی به اندازه یک سال قبل از سال ۱۳۸۴) در کشور ایجاد کردهاند و این به معنای شکست کامل سیاستگذاری اقتصادی است.
کاهش سهم نفت در بودجه، ناشی از سیاستگذاری دولت نبود، بلکه به دلیل تحریمهای نفتی ایجاد شده و کاهش درآمدهای ارزی بود و آن را نمیتوان محصول ارادههای پیشینی و برنامهریزی شده دولت تلقی کرد. اگر این شاخص را واقعیتی مطلوب بدانیم باید آن را محصول تحریمها دانست. به معنای دیگر اقدامات دشمنانه دیگران برای اقتصاد کشور خیر بیشتری دارد تا اقدامات خیرخواهانه عدهای در داخل.
افزایش ۹درصدی درآمدهای مالیاتی با توجه به تورم بالای ۳۰درصدی به منزله کاهش درآمدهای مالیاتی به قیمت ثابت است و حُسنی محسوب نمیشود.
کاهش ضریب جینی یک امر قطعی و پذیرفته شده است، ولی وقتی برای دولت افتخار خواهد بود که این کاهش تداوم پیدا کند. متأسفانه به دلیل کاهش شاخص فعالیت و مواجه شده با تورم شدید (که برای طبقات فقیر بالای ۴۵درصد است، به دلیل بالا بودن تورم مواد خوراکی) این ضریب در سالهای آینده نه تنها به جای اول برمیگردد، بلکه به احتمال فراوان بیشتر و در نتیجه نابرابری بدتر هم خواهد شد.
شاید اگر این مسئول محترم مهمترین شاخصهای اقتصادی را شرح میداد و منصفانه به وضعیت کشور در مورد آنها اشاره میکرد اثرگذاری بیشتری داشت.
برای مردم بالا یا پایین رفتن یک شاخص به خودی خود اهمیت ندارد، آنچه که مهم است انعکاس این شاخصها در زندگی روزمره آنان در افزایش اشتغال و درآمد (به قیمت ثابت) است. موضوعاتی که در سال ۱۳۹۱ و سالهای پیش از آن، هر دو مسیر نزولی داشته است.