تابآوری سازمانی در اقتصاد ناپایدار؛ ضرورت بازنگری در نقش مدیریت و سرمایه انسانی

در شرایطی که اقتصاد ایران با ناپایداریهای ساختاری و چالشهای متنوع مالی، نهادی و انسانی مواجه است، بازاندیشی در مفهوم تابآوری سازمانی بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است. تابآوری نهفقط توان بقا در بحران، بلکه هنر رشد در دل تغییر است؛ هنری که بدون نگاه علمی به مدیریت و سرمایه انسانی، تحقق نخواهد یافت.
در سالهای اخیر، اقتصاد ایران شاهد ترکیب پیچیدهای از نوسانات مالی، تغییرات سیاستی، فشارهای نهادی و تحولات اجتماعی بوده است. این تحولات، سازمانها را از مسیرهای پیشبینیپذیر خارج کرده و آنها را در برابر محیطی قرار داده که ویژگی اصلی آن «بیثباتی مزمن» است. در چنین فضایی، رویکرد سنتی به مدیریت و برنامهریزی، دیگر پاسخگو نیست؛ بلکه توان تطبیق، انعطافپذیری و یادگیری مستمر به عوامل اصلی بقا و رشد تبدیل شدهاند.
چالشهای اقتصادی و تأثیر آن بر پایداری سازمانها
اقتصاد ایران در سالهای اخیر با مسائلی چون نوسانات شدید نرخ ارز، فشارهای تورمی، محدودیت در تأمین مالی، اختلال در زنجیره تأمین و نااطمینانی حقوقی مواجه بوده است. این عوامل موجب شدهاند که فضای تصمیمگیری اقتصادی بهشدت شکننده شود و سازمانها ناگزیر، افقهای برنامهریزی خود را از بلندمدت به کوتاهمدت کاهش دهند. در نتیجه، اقتصاد نه صرفاً بهعنوان محیط فعالیت، بلکه بهمثابه نیرویی درونی و تعیینکننده در ساختار تصمیمگیری و انگیزش درون سازمانها عمل میکند.
تابآوری بهعنوان یک مزیت رقابتی
در این شرایط، تابآوری سازمانی دیگر صرفاً واکنشی به بحران نیست؛ بلکه به یکی از مهمترین منابع مزیت رقابتی پایدار بدل شده است. سازمانهایی که توانستهاند ظرفیتهای درونی خود را برای مواجهه با تغییرات اقتصادی، مالی و اجتماعی تقویت کنند، نهتنها دوام آوردهاند بلکه توانستهاند سهم خود را در بازار افزایش دهند. تابآوری را میتوان در ۳ سطح اصلی تعریف کرد:
– تابآوری مالی: توان مدیریت شوکهای اقتصادی، بهینهسازی نقدینگی و کنترل هزینههای غیرمولد
– تابآوری عملیاتی: تداوم خدمات و حفظ کیفیت حتی در شرایط ناپایداری
– تابآوری انسانی: حفظ انگیزه، تعهد و انرژی روانی کارکنان در زمان بحران
سازمانهایی که این ۳ لایه را بهطور همزمان تقویت کنند، از بحرانها نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان فرصت یادگیری و بازسازی استفاده خواهند کرد.
بازتعریف نقش مدیریت در عصر بیثباتی
مدیریت در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازتعریف است. رهبران سازمانی دیگر نمیتوانند صرفاً بر کنترل و نظارت تکیه کنند، بلکه باید توانایی زیستن در ابهام، تصمیمگیری در شرایط ناقص و تقویت اعتماد درونسازمانی را در خود پرورش دهند.
رهبران امروز، مدیران انرژی و امید سازمانیاند؛ کسانی که میتوانند در زمان خستگی جمعی، معنا و انگیزه بیافرینند. شفافیت، تفویض اختیار، اعتماد به سطوح میانی و تصمیمگیری مبتنی بر داده، مؤلفههای کلیدی مدیریت در دوران بحران است.
سرمایه انسانی؛ محور تابآوری سازمانی
تجربه بحرانهای اقتصادی اخیر نشان میدهد که هر اندازه ساختارهای مالی و فناورانه اهمیت دارند، اما در نهایت این سرمایه انسانی است که مرز بین شکست و بقا را مشخص میکند. سازمانها باید سرمایه انسانی خود را نه بهعنوان هزینه، بلکه بهعنوان زیرساخت پایداری و رشد ببینند. در این نگاه، آموزش و بازآموزی کارکنان باید مداوم و هدفمند باشد، سیاستهای انگیزشی باید بازنگری و متناسب با واقعیت اقتصادی شود، ارتباطات شفاف میان مدیریت و کارکنان برقرار بماند تا اعتماد سازمانی حفظ شود و مسیرهای شغلی انعطافپذیر و مبتنی بر یادگیری تعریف گردد.
سرمایه انسانی توانمند، مهمترین ذخیره ارزی هر سازمان است؛ ذخیرهای که در هر بحران اقتصادی، نقش ضربهگیر اصلی را ایفا میکند.
مسیر آینده؛ از بقا تا بلوغ
سازمانهایی که امروز صرفاً برای بقا تلاش میکنند، در نهایت دچار ایستایی میشوند. اما آنهایی که بحران را فرصتی برای یادگیری، بلوغ ساختاری و تحول فرهنگی میدانند، آیندهای پایدارتر خواهند داشت.
در اقتصاد امروز ایران، تابآوری سازمانی تنها یک فضیلت مدیریتی نیست، بلکه ضرورتی حیاتی است. این تابآوری، پیوندی میان اقتصاد، مدیریت و منابع انسانی ایجاد میکند و سازمانهایی را میسازد که نهتنها از بحرانها عبور میکنند، بلکه در آینده نیز خود به سازندگان ثبات تبدیل خواهند شد.
* مدیر سرمایه انسانی و توسعه مدیریت، پژوهشگر حوزه منابع انسانی