ضرورت همسویی تیم اقتصادی دولت

یدالله دادگر*: «هری ترومن» (۱۹۷۲-۱۸۸۴) سیوسومین رییسجمهور آمریکا هنگام تلاش برای خروج از دشواریهای اقتصادی در آغاز ریاستش خطاب به اقتصاددانان گفت: «من به اقتصاددانانی یکدست نیاز دارم»
(Give me one handed economists). چون هر مشکلی را که مطرح میکنم، اقتصاددانان میگویند: از یک طرف [از یکدست] راهحل این است… و از طرف دیگر [از دست دیگر]…
[…On one hand … on the other hand].» هرچند مقایسه شرایط مدیریت آمریکا و ظرفیت اقتصاددانان آن با وضعیت ایران با دشواریهایی همراه است، اما شاید بتوان ابعادی از وضع موجود اقتصاد ایران را با این دغدغه «ترومن» سازگار دانست زیرا هر نوع اصلاح در شرایط حاضر و بهدنبال تخریب بسترهای اقتصاد ملی در هشتسال گذشته نیازمند یک همگرایی اساسی بین همه صاحبنظران شایسته اقتصادی است که با شفافیت کافی، بحران را باور دارند تا بسته سازگار و جامعی برای خروج از بحران ارایه کنند. اگر ناهماهنگی جدی بین صاحبنظران اقتصادی به وجود آید یا آنها نتوانند در یک دیالوگ پیشبرنده تمرین کنند، این خود میتواند علامتدهنده نگرانکنندهای برای رایدهندگان بهحساب آید. به قول آن تحلیلگر اقتصادی در بحران ۲۰۱۰-۲۰۰۷ «اگرچه اقتصاد بیمار نیاز به درمان دارد، اما جراحان عصبانی و ناسازگار هم کمکی اساسی به آن بیمار نخواهند کرد.»
نکته کلیدیتر، شرایط خاص جامعه رایدهنده و انتظارات بهحق آنان است که اصلیترین عامل فراهمکردن فضای جدید هستند. حرکت مردم بزرگ ایران در انتخابات اخیر پیام اصلاح و تغییر داشته است و اقتصاددانان نیز در حوزه تخصصی خود باید دنبال نهادینهکردن پیام آن باشند. اگر به علت برنامهریزی غیرجامع و غیرپاسخگو، برنامهریزان اقتصادی نتوانند نماینده واقعی این مردم شریف باشند، پیام مربوطه از سوی سیاستگذاران آرامآرام فراموش میشود و برنامهریزی اقتصادی در میان مدت شکست میخورد. من در همکاران اقتصادی ظرفیت و تدبیر لازم را برای گذر موفق از این مرحله میبینم. البته برای حل این مشکل ضروری است که گفتمان مردمسالاری در دنیای اقتصاد نیز (همانند دنیای سیاست) وارد شود تا در پرتو آن مشاوران و مدیران اقتصادی نیز نمایندگان واقعی اکثریت مردم باشند. این فرآیند البته تمرین جدی نیاز دارد و بهنظر میرسد نخبگان اقتصادی ما تاکنون در این مرحله به میزان کافی موفق نبودهاند. ظرفیت گفتمان اقتصادی باید به مرحلهای برسد که حتی افراد لایقی هم که در جناح شکستخورده وجود دارند بتوانند راهحل اصلاحی خود را عرضه کنند. در عین حال اختلافنظر بین اقتصاددانان در صورتی که بر مبنای علمی و با ظرفیت شناخت اقتصاد ایران همراه باشد، بسیار عالی است. یعنی تصمیمسازان و تصمیمگیران هم از دانش اقتصاد بهره کافی داشته باشند و هم اقتصاد ایران را بهدرستی بشناسند. در جدال اقتصاددانان بزرگ در بحران اخیر اقتصادی، «پرسکات» اقتصاددان معروف و برنده جایزه نوبل، از هزینه سنگین دولتها در حل بحران انتقاد میکند، ولی در مقابل «کروکمن» اقتصاددان معروف دیگر و برنده جایزه نوبل، رویکرد کینزی را بهترین راه نجات اقتصادهای بحران زده میداند. ملاحظه میشود که جدال اقتصاددانان از یکسو در سطح تئوریهای کلاسیک و کینزی است و از سوی دیگر به سازگاری یا ناسازگاری آن تئوریها با شرایط واقعی کشورها مربوط است. یعنی سطح گفتمان از یکسو سطحی عملی و سیاسی و از سوی دیگر سطحی تئوریک و علمی است. اما ریشه اختلافنظر میان بعضی از اقتصادیهای ما در مرحله پایینتری بهنظر میرسد که ممکن است سازگار با شأن رایدهندگان بزرگ ایران نباشد. به نظر میرسد هر معلم یا پژوهشگر اقتصاد که در عین حال دغدغه اصلاح اقتصاد کشور را دارا باشد با توجه به مجموعه شرایط کنونی بر یک چارچوب مشابه خطوط زیر تاکید کند:
1- اقتصاد ایران با توجه به شرایط فعلی دولت جدید و عملکرد هشتسال گذشته و شرایط بینالمللی به نظر میرسد در مرحلهگذار ویژهای قرار دارد. بنابراین هم برنامهریزی برای آن خاص است و هم انتظار نسبت به آن معنیدار.
2- رویکردهای رادیکالی در علم اقتصاد بهطور کلی و از نظر مردم بهطور خاص، شکست خورده است و مردم و اقتصاد، برنامه اعتدالی و تعریفشدهای را انتظار دارند. در عین حال این موضوع بهطور اتفاقی با شعار اصلی دولت جدید نیز سازگار است.
3- علاوه بر وجود تئوریهای خروج از بحران و تجربه یک قرن اقتصاد بینالملل، تجربه اقتصادی چهاردولت قبلی در ایران (دولت انقلاب و جنگ، دولت سازندگی، دولت اصلاحات و مدیریت هشتسال گذشته)، بهترین دادهها را برای برنامهریزان و سیاستگذاران و مشاوران اقتصادی آنها فراهم میآورد. بهطور خاص بیتوجهی به این تجارب چهارگانه و عدم توجه به فرازوفرودهای آنها ممکن است موجب انحراف برنامهها از انتظار مردم باشد. به قول «فایرابند» مردم از خواص شفافتر هستند. اگر مردم ما به اصلاح و تغییر رای دادهاند (که همینطور است) طبیعی است که انتظار داشته باشند اقتصاددانان نیز پیام پیش گفته را در حرفه سیاستگذاری یا مشاورهای خود عملیاتی کنند.
4- در مرحله آغازین، کمک و همراهی با برنامه اقتصادی دولت منتخب مردم از سوی اقتصاددانان حرفهای بیانگر توجه به خواست اکثریت مردم است. اما با توجه به واقعیت تکثری وسیعی که در میان مردم وجود دارد هنر نخبگان اقتصادی در چنین شرایط خطیری تلاش برای رسیدن به نوعی وحدت در عین کثرت است. حاکمشدن یک قشر یا اندیشه خاص اقتصادی در این زمینه که نتواند اکثریت رایدهندگان را به شکل حقیقی نمایندگی کند، از همان آغاز با شکنندگی و تزلزل همراه خواهد بود.
5- با وجود این هر نوع پیشداوری در مورد برنامهها و تیمها و حمله به آنها در مرحله فعلی نوعی خامی از نوع رادیکالی یا ارتدکسی است و حرکتی غیرمنصفانه است. تا زمانی که چارچوبهای اساسی برنامه و تیم اصلی مدیریت اقتصادی نهایی نشود، این مخالفتها تنها به امید و نشاط مردم لطمه وارد میکند. اقتصاددانان حرفهای که هم صاحبنظر علمی باشند و هم شناخت عملی از اقتصاد ایران داشته باشند دشواریهای اوایل راه را با ایجاد نشاط و همراهی پاسخ خواهند داد.
6- عقلایی است که دستاندرکاران اصلی برنامهریزی نیز توجه داشته باشند که در سختترین شرایط قرار دارند که در آن در یک طرف یک «هویت حقیقی» به نام اکثریت مردم مطرح هستند و از طرف دیگر مجموعه مسوولیتهایی با «ماهیت اعتباری» قرار میگیرد. چهارسال مسوولیت (بخش اعتباری) به سرعت سپری میشود ولی ذخیره عظیم مطالبات مردمی (بخشحقیقی) ماندگار و سرمدی است. واضح است که شکست مدیریت این دولت، که با پشتوانه عظیم مردم شکل گرفته، ممکن است به تولید محصولی منجر شود که بدتر از مورد مسالهآفرین هشتسال گذشته باشد.
7- مناسب است ما جامعه اقتصادی ایران، مواظب باشیم کاری نکنیم که یافته جورج برناردشاو حاکم نشود که: «اقتصاددانها به هیچ صراطی مستقیم نخواهند شد.» همگی وظیفه داریم سعی کنیم آرامش نسبی ایجاد شده پس از حماسه ۲۴خرداد تاکنون را تداوم بخشیم و به آیندهای پر از تفاهم، بالندگی و همراهی واقعی با مردم فکر و عمل کنیم. همکاران گرامی خوب آگاهند که التزام به قسمنامه اقتصاددانان در درست درککردن حرفه مربوطه و سازگارکردن آن با شرایط واقعی کشور و مطالبات اکثریت رایدهندگان، از قسمنامه پزشکی بقراط سنگینتر و کارسازتر است.
*عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی
منبع: شرق