پایان فقر در سال ۲۰۳۰ به روایت اکونومیست

حمیدرضا آریانپور*: جهان بدون فقر دور از ذهن نیست. در چنان جهانی هم باز تبعیض خواهد بود اما دیگر هیچ عضوی از جامعه بشری در دسترسی به نیازهای پایه خود دچار رنج نخواهد شد. در دنیای سدههای پیش رو که زمین شبیه داستانهای علمی-تخیلی میشود، تعریف فقر متفاوت خواهد بود اما فعلا آنچه در اهداف هزاره سازمان ملل متحد فقر توصیف شده رو به کاهش گذاشته است. در سپتامبر سال ۲۰۰۰ میلادی، سران ۱۴۷ کشور جهان بر آن شدند تا شمار مردمان درگیر با «فقر مهلک» را تا سال ۲۰۱۵ نصف کنند. این بخشی از «اهداف توسعه هزاره» سازمان ملل بود در کنار تلاش برای کاهش مرگ و میر مادران تا سه چهارم و کودکان تا دوسوم. این دو هدف آخر گرچه حاصل نشد اما هدف تعیین شده درباره فقر پنج سال زودتر به سرانجام رسید. اکونومیست در نسخه چاپی این هفته خود دو مقاله را ویژه مساله مبارزه با فقر کرده که در آنها خبرهای خوبی منتشر شده است. بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۰ شمار فقرا در کشورهای در حال توسعه از ۴۳ درصد به ۲۱ درصد کاهش یافته است. درواقع در ۲۰ سال گذشته بیشتر از یک میلیارد نفر از «فقر مفرط» خارج شدهاند و با توجه به افزایش کمکهای کشورهای ثروتمند و برنامهریزیهای بهتر در کشورهای در حال توسعه میتوان در دهههای آینده چشم به راه خبرهای بهتری بود. اما اکونومیست برای آینده این گونه مینویسد: «از ۷ میلیارد نفر انسانهای زنده روی کره زمین، ۱/۱ میلیارد نفر آنها زیر خط فقر مفرطی که مورد توافق جهانیان است، یعنی با درآمد کمتر از ۲۵/۱ دلار در روز، زندگی میکنند. از این هفته سازمان ملل با کمک سیاستمداران و مقامات فهرست تازهیی از اهداف توسعه هزاره را سامان خواهد داد. دولتها در پی آن خواهند بود که تا سال ۲۰۳۰، یک میلیارد نفر دیگر را از فقر مفرط خارج کنند.»اکونومیست در ادامه مینویسد: «خط فقر در امریکا ۶۳ دلار در روز برای یک خانواده ۴ نفره است. در بخشهای ثروتمندتر کشورهای نوظهور هم ۴ دلار در روز خط فقر است. اما خط فقر ۲۵/۱ دلاری بدترین است که مردم گرفتار آن زندگانی فقیر، پست و کوتاهی دارند. نه تنها بدون آموزش، درمان، پوشش مناسب و سرپناه که بدون غذای کافی برای سلامت فیزیکی و ذهنی. آوردن مردم به بالای این خط بدبختی، جاهطلبی کافی برای زمینی مرفه نیست اما اقدامی ضروری است.»آمار خیرهکننده مبارزه با فقر وامدار رشدهای اقتصادی کشورهای در حال توسعه و نوظهور است که از میانگین ۳/۴ درصد در دهههای ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ به ۶ درصد در دهه نخست هزاره سوم میلادی افزایش یافته است. میتوان گفت که کشورهایی با رشد کم، صفر یا منفی بزرگترین دشمنان فقرا بودهاند چرا که حدود دو سوم میزان کاهش فقر وابسته به رشد اقتصادی است. یک سوم دیگر هم با برابری در پیوند است که آن هم در جوامع دموکرات بهتر رعایت میشود. آمار نشان میدهد که یک درصد افزایش درآمد در کشورهایی فاقد برابری به کاهش ۶/۰ درصدی فقر میانجامد، در حالی که در کشورهای بدون تبعیض به کاهش ۳/۴ درصدی منجر میشود. اکونومیست در مقاله دیگری که عنوان آن، به سوی پایان فقر، برجلد مجله هم نشسته، مینویسد: «با کاهش بیشتر فقر، نهتنها تعداد اهداف هم کمتر میشود که هزینه کمک هم به سطوح ناچیزی خواهد رسید. اکنون روزی ۵۰ میلیون دلار به خروج سالانه ۲۰۰ میلیون نفر از فقر مفرط کمک میکند.» آیا در سال ۲۰۳۰ جهانی بدون فقر خواهیم داشت؟ این کمترین آرزوی انسانهای ژرفاندیش خواهد بود.
منبع: اعتماد