خبر

چرا مدیران شرکت‌های بیمه قسم شکستند؟

پیمان قربانی*

چندی پیش مدیران عامل تمامی شرکتهای بیمه کشور در محل سندیکای بیمه‌گران با امضای تفاهم‌نامه‌ای متعهد شدند تا نسبت به حذف تمامی تخفیفات موجود در رشته ثالث به هر شکلی از ابتدای خردادماه امسال اقدام کنند. تفاهم‌نامه‌ای که امضاکنندگان، بانیان و طرفداران آن ،در مطبوعات و سایت‌های بیمه‌ای آن را گام موثری در راستای عمل به اصول حرفه‌ای بیمه‌گری و حل بسیاری از مشکلات موجود در اعلام نرخ و ثبت بیمه‌نامه در رشته شخص ثالث دانستند، تفاهم‌نامه‌ای که بسیاری از فعالان، کارشناسان، مدیران فنی و نمایندگان حرفه‌ای صنعت بیمه اجرای آن را دور از دسترس و در هاله‌ای از ابهام پیش‌بینی کردند؛ تفاهم‌نامه‌ای پر سر و صدا که باعث شکل گرفتن سئوالات پرشمار و پیچیده‌ای در ذهن کارشناسان و فعالان صنعت بیمه شد که در این نوشته سعی می‌شود تا برخی از آن‌ها مطرح و در حد توان با دیدی کار شناسی به آن‌ها پاسخ‌هایی منطقی داده شود.

اتخاذ و عملی شدن این تفاهم‌نامه به سود کیست؟
واقعیت غیرقابل انکار این است که شرکت‌های کوچک و تازه‌تاسیس صنعت بیمه در بسیاری از رشته‌های بیمه چه از نظر نرم‌افزاری و چه از نظر فنی توانایی رقابت با رقیبان کهنه‌کار و رهبران بازار بیمه کشور را ندارند، از وجود شبکه‌های فروش گسترده و نمایندگان کارآزموده بی‌بهره‌اند و در رشته‌های حرفه‌ای همچون مهندسی، مسئولیت، کشتی و هواپیما عملا یا توانایی جذب کارشناسان کارکشته و حرفه‌ای را ندارند یا هنوز راه درازی برای حضور در عرصه رقابت بازار بیمه کشور و جلب حمایت مشتریان حرفه‌ای این رشته‌ها برای خرید بیمه‌نامه را در پیش دارند. در رشته‌های با ضریب خسارت پایین همچون باربری و آتش‌سوزی نیز از عدم توانایی شبکه فروش و نبود نمایندگان و بازاریابان حرفه‌ای رنج می‌برند؛ در رشته عمر نیز عملا بسیاری از آن‌ها هنوز هیچ فعالیت جدی نداشته‌اند و برای حضور در این رقابت تنگاتنگ نیاز به زمان و کسب تجربه و ساختارسازی خود در این رشته‌ها دارند که با وضعیتی شرایط رقابتی حال حاضر صنعت بیمه و نرخ‌شکنی‌های گسترده عملا این امکان در کوتاه‌مدت میسر نیست. آن‌ها ورود خود به بازار را با رشته اتومبیل و اعمال تخفیف در رشته اتومبیل آغاز کرده و قدر مسلم با تخفیف‌هایی که اعمال کرده‌اند تا اینجای کار رهبران بازار را به خشم آورده‌اند؛ پس با امضای این تفاهم‌نامه تنها روزنه رقابتی آنان در رشته ثالث نیز بسته خواهد شد و همه چیز به سود رهبران سنتی بازار رقم خواهد خورد. آن‌ها همچنان با روش‌های سنتی خود سهم بالای ۵۰ درصد بازار بیمه را حفظ می‌کنند و گذشت زمان در صورت اجرای این تفاهم‌نامه ثابت خواهد کرد که شرکت‌های جدید‌التاسیس و کوچک بیمه‌ای بزرگ‌ترین بازندگان اجرای این تفاهم‌نامه هستند.

آیا امضاکنندگان این تفاهم‌نامه به اجرایی شدن آن اعتقاد دارند؟
سئوال دیگری که مطرح است اینکه آیا امضاکنندگان این تفاهم‌نامه‌ی پرسر و صدا و جنجالی ـ مدیران صنعت بیمه کشور ـ آیا به راستی آنچنان که خود در زمان امضای آن اعلام داشته‌اند تصمیم حرفه‌ای اعمال داشته‌اند و در ضمیر خود به اجرایی شدن آن ایمان داشته‌اند؟ واقعیت این است که به نظر نگارنده اکثریت قریب به اتفاق امضاکنندگان این تفاهم‌نامه که تعدادی از آن‌ها از حرفه‌ای‌ترین افراد این صنعت هستند خود نیز یقین دارند به دلایلی که چندتایی از آن در ادامه این نوشته ذکر می‌شود و دلایل دیگری که ناشی از شناخت آن‌ها از شرایط شرکت خود و صنعت بیمه و رقباست که اجرایی شدن این تفاهم‌نامه عملا امکان‌پذیر نیست؛ پس به چه علت اقدام به امضای آن کردند؟ به نظر می‌رسد مدیران عامل امضاکننده‌ی این تفاهم‌نامه به سه قسمت تقسیم می‌شوند. دسته‌ی اول مدیران حرفه‌ای هستند که عملاً بر این اعتقادند که تفاهم‌نامه‌های سندیکای بیمه‌گران عملا در بسیاری از مواقع اجرایی نمی‌شود و در این بازار پررقیب و چالش‌هایی که در صنعت بیمه وجود دارد شرکت‌ها در میان‌مدت و بلندمدت ترجیح می‌دهند راه خود را بروند تا شرکت‌شان به جلو پیش رود تا اینکه با اجرای تفاهم‌نامه‌های سندیکا بازنده‌ی میدان رقابت صنعت بیمه باشند.
دسته دوم، مدیران شرکت‌های سنتی رهبران بازار هستند که خود بانی طرح این تفاهم‌نامه هستند؛ آن‌ها با فراغ بال و رضایت کامل اقدام به امضای این تفاهم‌نامه کرده‌اند و با خود پنداشته‌اند که یا این تفاهم‌نامه اجرایی می‌شود و آن‌ها پیروز این میدان هستند و یا اگر این تفاهم‌نامه اجرایی نشود که به احتمال قریب به یقین نخواهد شد با تخلف شرکت‌های دیگر می‌توانند با داشتن امضای مدیران متخلف امضاکننده، در جلسات آتی سندیکا و در صنعت بیمه، برنده‌ی بازی عهدشکنی شرکت‌های متخلف بوده و دست بالا را داشته باشند. دسته سوم هم مدیرانی بوده‌اند که بدون مطالعه قبلی و صرفاً در جوی احساسی و بدون تامل و تحلیل کارشناسی اقدام به امضای این قرارداد کرده و پس از آن با رصد بازار و تخلف از این تفاهم‌نامه توسط شرکت‌های دیگر و مشکلاتی که برای‌شان ایجاد شده، در انتظار عهدشکنی دیگر شرکت‌ها هستند تا خود نیز رعایت تفاهم‌نامه را به فراموشی بسپارند. اما در مجموع و با اتفاقاتی که تا امروز و پس از گذشت مدت کوتاهی که از امضای این قرارداد افتاده، به نظر می‌رسد که کمتر کسی از صدر تا ذیل فعالان صنعت بیمه به اجرایی شدن آن اعتقاد داشته باشند.

در صورت تمایل اجراکنندگان، این تفاهم‌نامه تا چه اندازه اجرایی است؟
با فرض این که تمام آنچه تا اینجا توسط نویسنده این مطالب نگاشته شد چیزی بیش ار هجویات ذهنی یک کارشناس آماتور صنعت بیمه نیست و تمامی امضاکنندگان این تفاهم‌نامه ۱۰۰درصد به اجرایی نمودن آن التزام دارند، مشکلات اجرای آن چیست؟ و چه چالش‌هایی در اجرای آن وجود دارد؟ به نظر می‌رسد اولین چالش اجرایی شدن این تفاهم‌نامه، وضعیت نابرابر شرکت‌های امضاکننده است. شرکت‌های قوی و و رهبران صنعت بیمه نه تنها هیچ مشکلی در این زمینه ندارند بلکه خود بانی ایجاد و امضای آن هستند. آن‌ها اسب‌های‌شان را برای یکه‌تازی مجدد در جذب پرتفوی ثالث زین کرده‌اند و بسیار خوشحال می‌شوند تا آن را اجرا کنند اما شرکت‌های دیگر هنوز دیرزمانی از امضای تفاهم‌نامه نگذشته خبرهای بدی را از واحدهای فنی، اتومبیل و توسعه خود دریافت می‌کنند. چند تایی از آن‌ها با افت بیش از ۲۵ درصدی فروش خود مواجه هستند، نمایندگان تازه‌کار آن‌ها هر روز در تماس با مدیریت‌های امور نمایندگان از وضعیت نامساعدشان می‌گویند. واحدهای مناقصات و بازاریابی و شبکه‌های فروش که به دلیل نگاه غیر‌حرفه ای و غیرتخصصی مشتریان، مهم‌ترین پارامتر رقابتی خود را تخفیف در رشته‌های درمان و اتومبیل می‌بینند با توجه با ضریب خسارت بسیار بالای رشته‌ی درمان تنها امیدشان که تخفیفات ثالث است را از دست می‌دهند و دیگر توانایی رقابت با نمایندگان رهبران بازار را در پیروزی در مناقصات ندارند.
حکایت مشتریان و رضایت آنان نیز قصه دیگری است. آن‌ها با توجه به تعداد کم واحدهای خسارت و محدودیت‌های شرکت‌های تازه‌تاسیس و کوچک در رشته ثالث تنها به دلیل تخفیفات موجود، آن‌ها را انتخاب کرده‌اند. حالا با امضای این تفاهم‌نامه و اجرایی شدن آن چه دلیلی دارد که با شرکت‌های کوچک و تازه‌تاسیس ادامه دهند و بیمه‌نامه ثالث خود را از آن‌ها خریداری کنند. شاید این مشکلات و ده‌ها مشکل دیگر در راه اجرایی شدن این تفاهم‌نامه و زیان‌های آن برای بیش از ۷۰ درصد از شرکت‌های این صنعت عملا اجرایی شدن و تعهد به آن را در درازمدت در هاله‌ای از ابهام فرو می‌برد.

آیا این تفاهم‌نامه از ابتدا صحیح بوده است؟
از زمان انعقاد این تفاهم‌نامه و بازتاب گسترده آن در مطبوعات و سایت‌های بیمه ای روزی نیست که در شرکت‌های بیمه صحبت از این تصمیم و بحث داغ در ارتباط با آن نقل محافل فعالان و کارشناسان صنعت بیمه نباشد و همه روزه در دفاع و نقد از آن بحث‌های حرفه‌ای، غیرحرفه‌ای و احساسی زیادی در تمامی لایه‌های صنعت بیمه در جریان است. حتی نمایندگان نیز همه روزه در تماس با واحدها و مدیریت امور شعب و نمایندگان شرکت‌ها این سئوال را می‌پرسند که آیا این تفاهم‌نامه ماندگار است و یا به زودی دیگر لزومی به اجرای آن نیست؟! پرواضح است که بسیاری از این نمایندگان بقای خود در صنعت بیمه را در فسخ این تفاهم‌نامه می‌بینند. با تمام این احوال سئوال اینجاست که آیا تمامی مدیران ارشدی که نسبت به امضای این تفاهم‌نامه اقدام کرده‌اند قبل از امضای آن از معاونت‌های فنی، طرح و توسعه و شبکه فروش خود اقدام به کسب اطلاعات دقیق فنی در ارتباط با مزایا یا معایب این تفاهم‌نامه کرده‌اند؟ آیا با محاسبه دقیق پرتفوی کسب شده و ضریب خسارت خود در رشته اتومبیل و به ویژه شخص ثالث و بررسی سود و زیان شرکت خود از این تفاهم‌نامه در کوتاه‌مدت یا بلند‌مدت، پای این تفاهم‌نامه را امضاء کرده‌اند؟
آیا شرایط برای تمامی شرکت‌های فعال صنعتی که بیش از ۵۰ درصد پرتفوی کسب‌شده‌ی آن در سال‌های گذشته در رشته اجباری ثالث بوده یکسان است و تا اینجای کار یا در آینده همه‌ی آن‌ها از امضای این تفاهم‌نامه سود برده یا می‌برند؟ آیا تصمیم به امضای این تفاهم‌نامه از ابتدا صحیح بوده است؟ آنچه مسلم است این که قطعا پاسخ این سوال برای تمام مدیران عامل شرکت‌های امضاکننده‌ی این تفاهم‌نامه یکسان نیست.
به نظر قریب به اتفاق کارشناسان و تحلیل‌گران بازار بیمه امضای این تفاهم نامه، برای مدیرانی که شرکت‌های‌شان رهبران بازار بیمه کشور هستند ، شرکت‌هایی که به احتمال قریب به یقین تعداد آن‌ها به یکی از انگشتهای دست نرسد بسیار مثبت و پر سود خواهد بود و فشار رقیبان دنباله‌رو را تا حد زیادی در رشته ثالث و پیروزی در مناقصات از میان برمی‌دارد اما برای مدیران مابقی شرکت‌های بیمه، به خصوص شرکت‌های تازه‌تاسیس که برای آغاز رقابت در بازار بیمه کشور به پرتفوی شخص ثالث نیاز دارند، قطعا اشتباهی محرز و زیان‌بار خواهد بود.

شرکت‌ها چقدر به تعهدات خود پایبند بوده‌اند؟
تمامی فعالان صنعت بیمه می‌دانند که صنعت بیمه در عین گستردگی در درون خانواده خود بسیار کوچک است، همه یکدیگر را می‌شناسند و از هم خبر دارند، یکدیگر را رصد می‌کنند و از احوال هم مطلعند، خبرهایی که این روزها از شرکت‌های مختلف می‌رسد اینکه شرکت‌های کوچک و تازه‌تاسیس و به خصوص شرکت‌هایی که با افت شدید پرتفو در ماه گذشته روبرو بوده‌اند و از نظر مالی و سهم بازار وضعیت خوبی را ندارند عدم تعهد خود به اجرای تفاهم‌نامه را به صورت عملی اجرایی کرده‌اند، تعداد دیگری نیز با رصد بازار شخص ثالث و تخلفات صورت گرفته و ارائه‌ی آن به سندیکا به همکاران خود این نوید را می‌دهند که در آینده تفاهم‌نامه عملا از ماهیت اجرایی خود را از دست خواهد داد و به فعالیت‌های خود همچون گذشته ادامه می‌دهند. گویا تنها مدیران شرکت‌های سنتی و رهبر بازار هستند که قصد دارند این تفاهم‌نامه را به هر طریقی حفظ نمایند، اما سئوال اینجاست که با توجه به مشکلات موجود در شرکت‌های دیگر آیا متعهد بودن مدیران رهبران بازار به این تفاهم‌نامه و قدرت آن‌ها برای متعهد بودن بقیه مدیران عامل کافی است و آن‌ها بین تعهد به یک تفاهم نامه و آینده خود و شرکت‌شان کدام یک را انتخاب می‌کنند.

چه کسانی اجازه اجرایی شدن این تفاهم‌نامه را نمی‌دهند؟
شاید یکی از مهم‌ترین سئوالاتی که در ذهن خواننده این نوشته با خواندن سطور بالا ایجاد می‌شود این باشد که به راستی چه کسانی اجازه‌ی اجرای این تفاهم‌نامه را به مدیران ارشد شرکت‌های بیمه نخواهند داد؟ در پاسخ باید گفت به احتمال قریب به یقین عمده‌ترین مخالفان اجرا، فنی‌ترین قسمت‌های شرکت‌های تازه‌تاسیس بیمه هستند. آنان که این صنعت و شرایط رقابت در آن را می‌دانند، از قدرت خود و رهبران بازار مطلعند، خواسته‌های مشتریان را می‌دانند و همه‌روزه با چالش‌های شبکه‌ی فروش و شرکت در مناقصات مطلعند. آنان که دقیقا می‌دانند که اجرایی شدن این تفاهم‌نامه تنها شرایط رهبران بازار را بهبود می‌بخشد و فاصله رقابتی آن‌ها را با دیگر شرکت‌ها بیش از پیش افزایش می‌دهد. زمان ثابت خواهد کرد که مدیران عامل شرکت‌های تازه‌تاسیس و کوچک نیز که تعداد آن‌ها شاید سه تا چهار برابر رهبران بازار بیمه است نیز با این کارشناسان و مدیران فنی خود همراه خواهند شد چون می‌دانند عملا با اجرای این تفاهم‌نامه بزرگ‌ترین مزیت رقابتی خود را از دست خواهند داد.

شرکت‌ها چه میزان به تعهدات خود در سندیکای بیمه‌گران پایبندند؟
در لزوم وجود سندیکای بیمه‌گران و ماهیت حرفه‌ای آن که بانی عقد این تفاهم‌نامه است ، هیچ شکی نیست اما سئوال اینجاست که به راستی چقدر شرکت‌های بیمه عضو سندیکای بیمه‌گران، به تعهدات خود در قبال سندیکا پایبند بوده، هستند و خواهند بود؟ قدرت اجرایی سندیکا در قبال برخورد با شرکت‌های متخلف به چه میزان است؟ اقداماتی که سندیکا در راستای حمایت از اعضای خود در قبال بیمه مرکزی، ارگان‌های دیگر همچون مصوبات ارگان‌های دولتی و غیردولتی انجام داده است به چه میزان برای صنعت بیمه مفید بوده است؟ این چند سئوال کوتاه و ده‌ها و شاید صدها سووال دیگر، مسائلی است که ذهن فعالات صنعت بیمه را در قبال سندیکای بیمه‌گران به خود مشغول کرده است. سئوالاتی که نگارنده به دلیل دانش کم خود و کمبود اطلاعات آماری در این زمینه امکان پاسخ به آن را ندارد.

شرکت‌های متخلف چگونه تفاهم‌نامه را دور زده‌اند ؟
با توجه به گزارشات مختلف از تخلفات برخی از شرکت‌های بیمه از تفاهم‌نامه‌ی حذف تخفیفات ثالث، تا اینجای کار به نظر می‌رسد که هر روز راه‌های جدیدی برای دور زدن تفاهم‌نامه پیدا می‌شود. برخی از روش‌های استفاده شده تا اینجای کار عبارتند از: ارائه کارت‌های هدیه به خریداران بیمه‌های ثالث، اعلام این که برخی از بیمه‌نامه‌های صادره مربوط به قرارادهای گروهی قبل از عقد تفاهم‌نامه بوده است و ارائه کاغذهای تخفیف به خریداران بیمه‌نامه ثالث جهت تخفیف به عنوان عودت درصدی از حق بیمه به خریداران با نام حق بیمه‌ی برگشتی، پیشنهاد ارائه تخفیف بیشتر در حق بیمه‌ی بدنه در قراردادهای گروهی، انتقال تخفیفات ثالث و اعمال آن بر روی بیمه‌نامه‌های بدنه صادره و ده‌ها راهکار دیگر از جمله روش‌هایی است که توسط شرکت‌های متخلف تا اینجای کار به کار گرفته شده و روش‌های جدید نیز به زودی خلق می‌شود.

اصول حرفه‌ای بیمه در مورد این تفاهم‌نامه چه می‌گوید؟
این که پیش از این در رشته ثالث و تخفیفات مربوط به آن از طرف برخی شرکت‌های بیمه تخلف به عمل آمده امری بدیهی است اما سئوال اینجاست که آیا حذف تخفیفات، آن هم تنها در یک رشته با اصول حرفه‌ای بیمه و قوانیین بیمه مرکزی در ایران و حتی کشورهای دیگر سازگاری دارد؟ آیا در صنعتی که در آن در برخی رشته‌ها تفاوت نرخ‌های ارائه‌شده به مشتریان فاصله بین قیمت ریال و دلار است و نرخ‌های پیشنهادی به مشتریان و نرخ‌شکنی‌های آن از بزرگ‌ترین معضلات این صنعت است، تمامی مشکلات حل شده بود که نوبت به امضای این تفاهم‌نامه و اجرای آن رسیده است؟ قدر مسلم این که با توجه به مشکلات مربوط به نرخ‌دهی در صنعت بیمه، حذف تخفیف از یک رشته آن هم رشته‌ای که گویا بیشترین استاندارد نرخ‌دهی و امکان پایش آن توسط بیمه مرکزی و تمامی نهادهای قانونی را دارد با هیچ یک از اصول حرفه‌ای بیمه در ایران و جهان سازگار نیست.

راهکار واقعی اجرای این تفاهم‌نامه چه بود؟
اگر سندیکای بیمه‌گران تصمیم داشت به قولی با رعایت اصول حرفه‌ای بیمه، جلوی تخلفی را بگیرد آیا بهتر نبود که با تشکیل کارگروه تخصصی و با استفاده از روش دلفی و استفاده از نظریات تخصصی صاحبنظران صنعت بیمه به جای حذف کامل تخفیفات جداول و راهکارهای تخفیفی معقولی برای اعمال تخفیف در رشته ثالث در نظر گرفته می‌شد تا اولا شرکت‌هایی که منافع آن‌ها پس از امضای تفاهم‌نامه به خطر افتاده مجبور به تخلف از آن نشوند، ثانیا با تخلف شرکت‌ها از تفاهم‌نامه عقدشده در سندیکا اعتبار مصوبات سندیکا و ماهیت وجودی آن توسط فعالان صنعت بیمه زیر سئوال نرود، ثالثا اصول حرفه‌ای بیمه و رقابت در صنعت بیمه زیر سئوال نرفته و تحت‌الشعاع مسائل احساسی و غیرحرفه‌ای قرار نگیرد و رابعا تصمیم درست در زمینه تخفیفات ثالث راهکاری را برای جلوگیری از زیر پا نهادن اصول صحیح و فنی نرخ‌دهی و تخفیف و اعمال قوانین مبتنی بر اصول صحیح بیمه‌گری در تمامی رشته‌های بیمه‌ای را فراهم سازد.
در پایان باید اشاره کرد تمامی پرسش‌ و پاسخ‌های مطرح شده در این نوشته صرفا نظریات نویسنده و برگرفته از تجربیات شخصی و مطالبی است که این روزها در میان فعالان صنعت بیمه مطرح است و شاید نگاهی است بدبینانه به این تفاهم‌نامه. سندیکای بیمه‌گران و بانیان اجرای این تفاهم‌نامه می‌توانند با راهکارهای تخصصی خود نسبت به اجرایی نمودن کامل آن در تمامی شرکت‌های بیمه‌ای گامی مهم در جهت حفظ منافع اعضای سندیکا و قدمی در جهت قانون‌گرایی و حرفه‌ای‌گری در صنعت بیمه بردارند. امری که می‌تواند به مثابه‌‌ی معجزه‌ای باشد در بازار پر از تشنج و ناسالم نرخ‌دهی این روزهای بازار بیمه‌ی کشور.
*کارشناس صنعت بیمه

منبع: اخباربانک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا