نانی که از کسری بودجه درمیآید

قیمت نان در نقاطی از کشور ۳۰ درصد و در برخی نقاط دیگر حتی بهصورت ۱۰۰ درصدی افزایش پیدا کرد. با تطبیق قیمت های جدید و قدیم نان میتوان گفت که قیمت ها بهصورت میانگین ۱۲۵ تومان در هر قرص نان افزایش پیدا کرده است. حال با احتساب اینکه جمعیت کشور به ۷۸ میلیون رسیده است و با صرف نظر از ۸ میلیون از این جمعیت بهدلیل خردسالی و نوزادی یا پیری مفرط باید گفت که ۷۰ میلیون نفر از جمعیت کشور مصرف کننده نان هستند. با فرض اینکه هر کدام از این افراد روزانه دو قرص نان برای سه وعده غذایی خود در طول شبانه روز مصرف میکنند باید گفت که دولت از افزایش قیمت نان روزانه ۱۷۵۰۰۰۰۰۰۰۰تومان افزایش درآمد داشته است که با ضرب این عدد در تعداد روزهای سال به عدد شگفتانگیز ۶۳۸۷۵۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان میرسیم.
با توجه به ارائه لایحه بودجه از سوی دولت یازدهم به مجلس شورای اسلامیو کاهش شدید قیمت نفت هرروز شاهد اظهار نظرهای متفاوتی از سوی دولتمردان و اقتصاددانان درباره نحوه مدیریت کسری بودجه هستیم . گروهی از کاهش هزینههای عمرانی میگویند و گروه دیگر از مدیریت صحیح تیم اقتصادی دولت، اما سوال اصلی اینجاست که آیا واقعا مدیریت از سوی دولت خواهد بود یا اینکه مردم باید دوباره متحمل فشار سیاستهای اشتباه اقتصادی دولت باشند؟سیاستهایی که هرچندوقت یکبار باعث بروز تلاطمیدر اقتصاد خانوار شده و با وعدههایی غیرقابل دسترس به دست فراموشی سپرده میشوند. یک روز دلار و روز دیگر بنزین یا مسکن اما ظاهرا مدتی است نان هم ابزاری در دست دولت شده تا با استفاده از اهرمهای موجود هرطور که میخواهد آن را از تنور کسری بودجهاش بیرون کشد.
کیفیت یا کاهش هزینه؛ مسئله این است؟
هنوز فراموش نکرده ایم از روزی که قرار شد هدفمندی یارانهها انجام پذیرد سخنان ضد و نقیضی درباره افزایش قیمت نان به دلیل افزایش کیفیتش به میان آمد تا اینکه با توجه به توجیهاقتصادی و کاهش ضایعات و دور ریز بخش عمدهای از تولید گندم کشورمان
(بر اساس آمار در سال۸۲ هر خانوار سالانه ۵۵۱ کیلو نان مصرف میکرد که در یک روند نزولی به ۳۴۷ کیلو در سال۹۱ رسیده است. ) دولت همزمان با اجرای مرحله اول هدفمندی یارانهها تصمیم به افزایش قیمت نان آنهم با شیبی ملایم گرفت و از سوی دیگر اعلام کرد این افزایش را با پرداخت یارانه نقدی جبران کند.
اما همین چند وقت پیش افزایش ۳۰ درصدی قیمت نان همه را شوکه کرد بهصورتی که بسیاری اینگونه موضوع را تفسیر کردند که دولت به نوعی زمینه افزایش درآمدهای خود و کاهش بار یارانهای آرد و نان را فراهم کرده و از دهمین روز آذرماه این بار را با دیدگاه اصلاح کیفیت نان و صرفه جویی بر اقتصاد خانوار ایرانی تحمیل کرد.
هرچند مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۱۳۸۹ در گزارشی با عنوان «برآورد آثار اصلاح قیمت نان و حامل های انرژی روی سبد هزینه خانوار» ، نسبت به پیامدهای حذف یارانه آرد و نان به دولت هشدار داده و آورده حذف یارانه نان و حامل های انرژی موجب افزایش حداقل ۳۳ درصدی مخارج خانوارهای شهری و حداقل ۴۰درصدی مخارج خانوارهای روستایی خواهد شد و یارانه آرد و گندم به تنهایی هزینه خانوارهای کم درآمد شهری را حدود ۱۸ درصد و مخارج خانوارهای کم درآمد روستایی را ۲۴ درصد افزایش خواهد داد.
اما ظاهرا این پایان کار نیست چون هنوز چند هفته از افزایش ۳۰ درصدی قیمت نان نگذشته است که برخی مسئولان خبر از راه اندازی برخی نانواییها برای فروش آزاد نان میدهند به این ترتیب که قرار شده تعدادی نانوایی در پایتخت برای افزایش کیفیت نان اجازه آزاد پزی کامل داشته باشند، خبری که گمانه افزایش مجدد قیمت نان آنهم در آیندهای بسیار نزدیک را دور از ذهن نمیانگارد. حالا سوال اینجاست که افزایش دوباره به چه دلیل است که پاسخی برایش نیست. مگر کاهش دوباره هزینههای دولت و جبران کسری بودجه به دلیل کاهش شدید درآمدهای نفتی و شاهد مثال این موضوع را میتوان در خبر آزاد پز شدن تمامی نانواییهای سنگکی تا اردیبهشت ۹۴ که از سوی رئیس اتحادیه نانوایان سنگکی اعلام شده یافت. براساس این خبر نرخ نان سنگک ساده ۱۳۰۰ و ۱۵۰۰ تومان خواهد بود که با توجه به سفارش مشتری تا ۲ هزار تومان نیز قابل افزایش است.هرچند اگر به تعداد نانواییهای سنگکی در پایتخت یا حتی کل کشور توجه کنیم آنرا ناچیز خواهیم دید و به قول معروف افزایش قیمت در این مراکز نمیتواند تاثیری در زندگی مردم داشته باشد چون گزینههای دیگری مقابلشان است اما نباید فراموش کنیم که وقتی نان سنگک ۲ هزار تومانی سر سفره مصرفکننده برود کم کم زمینه برای افزایش قیمت انواع دیگر نان فراهم خواهد شد اگرچه بسیاری از انواع نان دیگر اکنون آزاد پز هستند را حساب نکردهایم.
تحمیل فشارها به مردم
محمد قلی یوسفی، استاد دانشگاه و اقتصاددان در گفتوگو با فرارو در این باره میگوید: متاسفانه یکی از نواقص اقتصادی کشور ما آن است که قیمت بعضی کالا ها و حتی کالاهای اساسی مثل نان توسط دولت تعیین میشود که این امر هزینه هایی برای دولت دارد و حال با توجه به کاهش درآمدها، دولت دیگر قادر نیست به اندازه گذشته به این کالا سوبسید دهد. در حال حاضر دولت به دلیل فشارهای حاکم بر بودجه ناچار به دنبال تامین درآمد خود است. یکی از این روش ها افزایش قیمت نان است.وی میافزاید: به همین دلیل دولت قصد دارد تا هزینه های خود را کاهش دهد و در بسیاری از موارد میبینیم که دولت هزینه های خود را به مردم تحمیل میکند.
دولت دیگر قصد دادن یارانه به آرد را ندارد؟
مهدی تقوی، اقتصاددان درباره افزایش ۳۰ درصدی قیمت نان از آذرماه میگوید : این اقدام دولت یعنی تبدیل شدنش به دولت قیمت گذار. در صورتی که گمان میکردیم دیگر زمان تصمیم های اینچنین ناگهانی تمام شده، تصمیم اخیر دولت باعث شد که به این باور برسیم که قصد دارد در مسیر گذشتگان حرکت و اشتباهات آنان را تکرار کند. هیچ توجیه اقتصادیای هم برای این کار وجود ندارد.
تقوی افزایش قیمت نان را متناقض با سیاست دولت برای حذف افراد پردرآمد میداند و میافزاید: قبل از اجرای فاز دوم هدفمندی دولت اعلام کرد که افرادی که نیاز به یارانه ندارند از دریافت یارانه آن انصراف دهند. خیلی از افراد حقوق بگیر بودند برای کمک به اهداف دولت از دریافت یارانه خود انصراف دادند. اما حال افزایش ۳۰ تا ۴۰ درصدی نان نه تنها با آن سیاست منافات دارد بلکه گویی نوعی بی عدالتی به افرادی است که انصراف دادهاند و خیلی دور از انتظار نیست که بخواهند دوباره به سمت یارانه بازگردند این اقتصاددان با اشاره به آزاد شدن کامل قیمت آرد تحویلی در برخی نانواییها میگوید: با احتساب یارانه ای که بابت نان به هر ایرانی پرداخت میشود دولت ماهانه حدود ۳۸۵ میلیارد تومان و سالانه چهار هزار میلیارد و ۶۲۰ میلیون تومان یارانه نقدی برای نان به مردم میپردازد. دولت گندم را با قیمت ۱۲۵۰ تومان میخرد و آن را با قیمت ۴۵۰ تومان در اختیار کارخانجات آردسازی قرار میدهد. روزنامه ایران در شماره ۵۷۵۱ خودش در این باره نوشت: «دولت برای هر کیلو گندم ۸۰۰ تومان یارانه میدهد. حال با محاسبه مصرف گندم برای تولید نان که بالغ بر۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزارتن است، سالانه معادل هشت هزار میلیارد و۸۰۰ میلیون تومان یارانه مستقیم برای خرید گندم پرداخت میکند.» به این ترتیب مجموع یارانه مستقیم و غیرمستقیم نان برای دولت سالانه، ۱۳ هزار میلیارد و۴۲۰ میلیون تومان میشود که طی سال های اخیر این هزینه چند برابر شده است به طوری که یارانه غیر مستقیم یک میلیارد و ۷۹۰ میلیون تومانی نان در سال ۸۲ در سال۹۳ به ۱۱ هزار میلیارد تومان رسیده است. حالا با توجه به شرایط موجود برای بودجه ۹۴ چطور باید انتظار داشته باشیم تغییری حاصل نشود؟
بنابراین تنها چیزی که میتوان در این مورد گفت این است که شاید دولت با کاهش قیمت نفت و کم شدن درآمدهایش، دیگر قصد دادن یارانه به آرد را ندارد و نمیتواند این هزینه ها را پرداخت کند یا به عبارتی قصد کاهش هزینههای خود و جبران کسری بودجه را دارد به همین دلیل فشار را به مردم منتقل خواهد کرد.
منبع: قانون