آرایش دفاعی مردم مقابل تورم

سحر قاسمنژاد: خرج و برج هر خانواده در تمام دنیا تابعی از درآمد آن خانواده است. هرچند به جز پولی که در جیب خانواده است از فرهنگ حاکم بر آن هم تأثیر میگیرد. با توجه به همین دخل و خرج، سهم هریک از نیازمندیها از مجموع هزینهها سبدی به نام «سبد خانوار» تعریف شده که اگرچه محتویات آن و سهم هریک از بخشها در هر کشوری متفاوت است، اما معیاری واحد برای سنجش سطح رفاه مردم به شمار میرود. رفاه هم شاخصی است که در سنجش توسعهیافتگی و رشد هر جامعهای به شدت مورد تأکید قرار میگیرد. در ایران هم از بررسی همین سبد خانوار میتوان نوسان رفاه عمومی و نحوه مدیریت مردم بر میزان هزینههایشان را مورد بررسی قرار داد. این مدیریت البته با وجود تورم لجام گسیختهای که در سالهای اخیر از مرز ۳۰درصد هم گذشته به هیچ عنوان ساده نبوده اما به نظر میرسد خانوادهها با حفظ سهم قوت لایموت خود و کاهش هزینههای دیگر سعی در ایجاد تعادل میان هزینههای رو به افزایش و درآمدهای تقریبا ثابت خود کردهاند. واقعیت این است که در سالهای اخیر افزایش درآمدها هرگز نتوانسته به گرد پای تورم برسد. همین افزایش شکاف درآمد و هزینهها هم با تشدید کسری بودجه خانواده، آنها را ناچار میکرد به تدریج هزینههایی که زمانی ضروری میدانستند از سبد خریدشان حذف کنند. در ایران و در آخرین تقسیمبندیها، سبد خانوار شهری به ۱۲ طبقه تقسیم میشود. این ۱۲ بخش با خوراکیها و آشامیدنیها آغاز شده و در آخرین پله به رستوران و هتل و بعد کالاها و خدمات متفرقه ختم میشود. براساس آخرین آمار دستهبندیشده بانک مرکزی در این بخش هم سال پایه سنجش ۸۲ به ثبت رسیده است. بررسی این جدولها در ۱۰سال گذشته حکایت از تغییر و تحولات جالبی دارد. هرچند که ثبات سهم بعضی بخشها از کل هزینه خانواده هم به نتایج جالبی میرسد. ازجمله اینکه اگرچه قیمت موادغذایی افزایش یافته و البته قدرت خرید مردم هم با کاهش قابل توجهی مواجه شده است، اما خانوادهها تلاش کردهاند با تغییر در ترکیب خرید موادغذایی و کاهش بودجه دیگر نیازمندیها، سهم خوراکیها و آشامیدنیها از مجموع هزینههایشان را تقریبا ثابت نگاه دارند. البته همین امر سهم بعضی اقلام ازجمله گوشت و لبنیات از سبد خرید آنها را کاهش داده است.
قوت لایموت حرف اول را میزند
آمار بانک مرکزی میگوید: در سال ۸۲ متوسط سرانه هزینه ناخالص یک خانواده ایرانی ۴۸میلیون و ۳۵۰هزار و ۱۸۴ ریال بوده که از این رقم بیشترین سهم به مسکن و آب و برق و گاز میرسید و بعد به خوراکیها و آشامیدنیها. این نسبت از همانسال تا سالی که گذشت پابرجا بوده است. بههرحال در سال پایه مورد بررسی هر خانواده ایرانی بهطور متوسط ۳/۲۶درصد از هزینههایشان به خورد و خوراک اختصاص مییافت و ۶/۲۸درصد به مسکن و آب و برق و گاز. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که سهم غذا دستکم تا سال ۸۸ درحال کاهش بوده است. کمتریندرصد از هزینهها هم متعلق به سال ۸۶ بوده که سهم خوراکیها و آشامیدنیها از سبد هزینهها به ۴/۲۳درصد میرسید. اما درنهایت در سال ۹۲ سرانه این بخش با ۷۴میلیون و ۷۲۳هزار و ۶۱۰ ریال به ۴/۳۱درصد افزایش یافت. به عبارت دیگر، سال گذشته مردم ایران بیشتر از همیشه به خورد و خوراک خود اهمیت دادند. شاید هم با افزایش شدید قیمتها مردم چارهای جز هزینه بیشتر برای ابتیاع موادغذایی نداشتند.
سقفی که گران و گرانتر شد
در مورد هزینه مسکن اما این روند برعکس بود. به عبارت دیگر در سال ۸۲ سرانه هزینه این بخش برای هر خانواده ایرانی ۱۳میلیون و ۸۱۴هزار و ۳۵۰ ریال بود، یعنی ۶/۲۸درصد از کل هزینهها را تشکیل میداد. این رقم بعد از دوسال کاهش در سال ۸۵ به ۲/۲۹درصد رسید و به روند رشد خود ادامه داد تا اینکه سهم مسکن و ملزوماتش از کل هزینههای خانواده در سال ۹۲ به ۱/۳۴درصد معادل ۹۷میلیون و ۷۳هزار و ۸۱۲ ریال رسید. با این تفاسیر در سالهای اخیر و بهخصوص در سال آخر مورد بررسی افزایش قیمت مسکن بهخصوص در بخش اجاره باعث شده مردم با کاهش سهم دیگر هزینههای خود، تلاش کنند کماکان سقفی برای زندگی داشته باشند. از بررسی آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که با افزایش هزینهها ازجمله هزینه خانه داشتن به تدریج مردم سهم دیگر هزینهها را در سبد خود کاهش دادهاند بهخصوص اینکه در سال ۹۲ سهم موادغذایی و هزینههایش هم به شدت افزایش یافته است. قربانی اول این تغییر در تقسیم هم براساس آمار، هزینه پوشاک و کفش و حملونقل است.
بودجه پوشاک و کفش آب رفت
بانک مرکزی گزارش داده است که در سال اول بررسی یعنی در سال ۸۲ سرانه هزینه پوشاک و کفش دومیلیون و ۹۳۵هزار و ۶۹۶ ریال بوده یعنی ۱/۶درصد از کل هزینههای خانواده، اما با توجه به گرانی سالهای اخیر و نرخ تورم، سهم پوشاک و کفش از سبد هزینههای خانواده تقریبا بدون وقفه درحال کاهش بوده و در سالهای ۹۱ و ۹۲ به ترتیب به ۵/۴ و ۶/۴درصد رسیده است به عبارت دیگر در بسیاری از خانوادهها بودجه برای خرید این قلم از ضروریات تحلیل رفته و خرید بعضی از قسمها وارد طبقهبندی لوکسها شده است.
مردم بیشتر پیادهروی میکنند؟
یکی از دلایل افزایش قیمتها در سالهای اخیر قطعا هدفمندی یارانهها بوده است که اتفاقا با افزایش قیمت بنزین هم آغاز شد و بعد به CNG و گازوئیل هم رسید. با این رشد، افزایش قیمت کرایهها اعم از اتوبوس و مینیبوس و قطار و تاکسی و حتی مترو، اجتنابناپذیر بود. هزینه خودروی شخصی داشتن هم که رشد سرسام آورتری را تجربه کرد. در مجموع آمار رسمی نشان میدهد که سهم حملونقل از سبد هزینههای خانوادههای شهری کاهش یافته است. این رقم در سال ۸۲ دقیقا به ۲/۱۴درصد و معادل ۶میلیون و ۸۴۸هزار و ۷۳ ریال میرسید در سالهای ۸۳ و ۸۴ این سهم افزایش هم یافت و به ترتیب به ۴/۱۵ و ۸/۱۵درصد رسید. سال ۸۵ هم این رقم ۶/۱۴درصد بود اما دقیقا از سال ۸۶ و با اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها سهم حملونقل به تدریج کم و کمتر شد و درنهایت به ۴/۹درصد در سال ۹۱ و ۵/۸درصد در سال ۹۲ رسید. به این ترتیب تنها نتیجهگیری این است که مردم در این مدت یا بیشتر پیاده راه رفتهاند و البته کمتر از خودروی شخصی خود استفاده کردهاند یا اینکه کمتر به سفر رفتهاند؟ البته به نظر میرسد تمام این موارد با هم اتفاق افتاده است.
ایرانیها کمتر تفریح میکنند
رتبهبندی جهانی میگوید مردم ایران چندان شاد نیستند و در میان شادترین مردم جهان در بین ۱۵۳ کشور رتبه ۱۱۵ را در اختیار دارند. یعنی به مراتب غمگینتر از مردم دانمارک و نروژ که در صدر جدول ایستادهاند، هستند. بنابراین اگر تفریح را یکی از راههای شادی تفسیر کنیم، دلیل جایگاه نازل ایران در میان خوشحالترین مردم دنیا قابل توجیه و توضیح است. آمار میگوید: که در سال ۸۲ مجموع سهم تفریح و امور فرهنگی از هزینه ناخالص خانوار تنها ۳/۳درصد بود. این رقم ناچیز هم در طول ۱۰سال با شیب ملایم کاهش یافت و در آخرین سال مورد بررسی یعنی در سال ۹۲ به ۳/۲درصد رسیده است. یعنی در این مدت مردم یک سوم از هزینهای را که بابت تفریح و امور فرهنگی ازجمله تئاتر و سینما کنار میگذاشتند کم کردهاند. نکته جالب دیگر اینکه با وجود افزایش قیمتها مردم ایران سهم رستوران و هتل را از سبد هزینههای خود کماکان به اندازه قبل حفظ کردهاند. این میزان درحال حاضر ۲/۲درصد است که دقیقا با میزان هزینهای که صرف تفریح و امور فرهنگی میشود، برابری میکند. نتیجه اینکه حتی در مقابل تفریح و امور فرهنگی هم، خورد و خوراک برای ایرانیها اولویت دارد.
سهم ارتباطات و تحصیل و بهداشت بیشتر شد
بررسی سبد هزینه خانوادههای ایرانی نشان میدهد در سه گروه مردم ترجیح دادهاند یا مجبور شدهاند هزینههای خود را افزایش دهند. ازجمله در بخش بهداشت و درمان که این سهم از ۹/۴درصد به ۵/۵درصد رسیده که میتواند ناشی از افزایش تعرفههای درمانی یا نیاز بیشتر مردم به استفاده از این خدمات باشد. در بخش ارتباطات هم گسترش وسایل ارتباطجمعی و بهخصوص گسترش استفاده از تلفنهمراه و اینترنت هم احتمالا یکی از عمدهترین دلایلی است که سهم این بخش را از ۴/۱درصد در سال ۸۲ به دودرصد در سال ۹۲ رسانده است. در مورد تحصیل هم وضع بر همین منوال است. سهم این گروه از نیازمندیهای سبدخانوار از کل هزینهها در سال اول بررسی ۶/۱درصد بوده که در سال ۹۱ به دودرصد هم رسیده اما سال گذشته این رقم ۸/۱درصد شده است.
۳سال بحرانی که گذراندیم
سهسال گذشته یعنی سالهای ۹۰، ۹۱ و ۹۲ در تقویم اقتصادی ایران سالهایی خاص و ویژه بوده است. در این سهسال نرخ تورم سر به فلک گذاشت و در سالهای ۹۱و ۹۲ به اوج خود رسید. تأثیر این فرآیند بر سبد خانوار و میزان هزینههایشان هم حتی با استناد به آمار رسمی بانک مرکزی کاملا محسوس است. براساس همین آمار سیر رشد هزینههای ناخالص خانوار در ۱۰سال مورد بررسی و از سال ۸۲ روی شیب یکنواختی درحال افزایش بود. به این ترتیب در اولین سال رقم کل هزینههای ناخالص نسبت به سال قبل ۲/۱۳درصد افزایش یافت. این نرخ رشد در سال بعد به ۱/۲۲درصد رسید. در سال ۸۳ هم تاریخ تکرار شد و افزایش هزینههای ناخالص ۵/۱۳درصد به ثبت رسید. این رقم رشد در سهسال ۸۵ تا ۸۷ هم به ترتیب ۹/۱۵، ۲/۲۷ و ۸/۱۶درصد به ثبت رسید. دوسال ۸۹ و ۹۰ هم سالهایی استثنایی بودند چون نرخ رشد هزینههای خانوار به ترتیب ۱/۱۰ و ۴/۱۱درصد اعلام شد. اما در سهسال بعد این عقبنشینی با شدت بیشتری جبران شد. آمار میگوید: کل هزینههای ناخالص خانوار در سال ۹۰ تا ۹۲، به ترتیب ۸/۲۲، ۵/۲۴ و ۴/۳۱درصد رشد کرده است. در میان گروههای ۱۲گانه سبد هزینههای خانوار در این مدت بیشترین رشد متوالی در گروههای مسکن، بهداشت و درمان و مخابرات به چشم میخورد، ضمن آنکه هزینه مصرف دخانیات هم در سهسال اخیر با جهش بیسابقهای مواجه بوده است.


منبع: شهروند