جام جهانی، آزمون توسعهگرایی
دکتر علیرضا سلطانی: جام جهانی چهاردهم برای برزیل به یک آزمون کامل برای سنجش دوام و قوام تحولات مثبت ۳ دهه اخیر تبدیل شد. گویی جام جهانی به گونهای برنامهریزی شده بود تا برزیل از زوایای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مورد سنجش قرار گیرد. با قاطعیت هم میتوان گفت جام جهانی فوتبال از یک سو پایداری و تداوم روند توسعهای در کشور برزیل را ثابت کرد و از سوی دیگر نشان داد برزیل احساسی و بیثبات دهههای گذشته جای خود را کم کم به برزیل عاقل و بالغ داده است. شواهد و قرائن این برداشت از ماهها قبل از شروع مسابقات جام جهانی هویدا شد و تا روزهای آخر برگزاری آن ادامه داشت.
برزیل تا پیش از دهه ۱۹۹۰ با دو چیز برای افکار عمومی جهان شناخته میشود: فوتبال و کودتا. فقر، نابرابری، بیثباتی، عقبماندگی و اختناق مشخصات عمده جامعه برزیل در این مقطع بود. برزیل در دهه ۱۹۸۰ ، عنوان بدهکارترین کشور جهان را به خود اختصاص داد. بحرانی که عملا این کشور را در پرتگاه سقوط قرار داد و شاید همین بحران بود که برزیلیها را از دوره فقر و عقبماندگی به دوره جدید پرتاب کرد. از دهه ۱۹۹۰ برزیل گام در دنیای دیگر گذاشت: دموکراسی و توسعه. برزیلیها که دهها سال طعم تلخ فقر و نابرابری را چشیده بودند کمر همت بستند تا در دنیای جدید ، به گونهای دیگر زندگی کنند و چه زود( دو دهه ) برزیل عقبمانده و ورشکسته به یکی از ۱۰ قدرت برتر اقتصادی دنیا تبدیل شد. این روزها برزیل با عنوان یک قدرت نوظهور اقتصادی شناخته میشود. مقامات این کشور بیش از ده سال است که در کنار رهبران قدرتهای بزرگ اقتصادی جهان و دیگر قدرتهای نوظهور ( در قالب گروه ۲۰) به رتق و فتق مسائل اقتصادی و سیاسی جهانی میپردازند. امروزه برزیل یکتنه بار اصلی اقتصادی آمریکای لاتین و بخشی از اقتصاد جهانی را بردوش میکشد و این یک واقعیت انکارناپذیر است.
جام جهانی فوتبال نیز جلوههایی از این جایگاه را نشان داد اما نکته مهتر در جریان این مسابقات، بلوغ اجتماعی و سیاسی جامعه برزیل بود که به صورتهای مختلف بروز پیدا کرد. از ماهها پیش ، برزیل شاهد اعتراضات خیابانی علیه برگزاری مسابقات جام جهانی بود. گستردگی این اعتراضات که بعضا در جریان بازیها هم ادامه داشت، این سوال را ایجاد کرده بود که چرا فوتبالیترین کشور دنیا اینچنین با مسابقات جام جهانی برخورد میکند؟ واقعیت این بود که جامعه برزیل به مرحله بلوغ و عقلانیت رسیده است و برای یک جامعه بالغ و عاقل، مشکلات اقتصادی از یک سو و ولخرجیهای بیرویه ، از دوستداشتنی ترین پدیده اجتماعی یعنی فوتبال مهمتر بوده و هست. بنابراین به موضوع اعتراضات نباید نگاه منفی و بدینانه داشت بلکه آن را باید از منظر رفتارهای عقلانی توسعهای دید.نمونه دیگر این رفتار عقلانی و غیر احساسی، شکست تیم ملی فوتبال این کشور در دوبازی آخر بود که برای برزیلیها اهمیت بسیاری داشت. واکنشی که مردم برزیل به این شکستها آنهم در مرحله نیمهنهایی و نهایی اصلا قابل پیشبینی برای دولت و ناظران داخلی و خارجی نبود. تصور عمومی این بود که شکست برزیل، این کشور را با توجه به اعتراضات قبلی به آشوب اجتماعی و سیاسی بکشاند اما بر خلاف انتظار ، برزیلیها با دورشدن از احساسات، واکنشها و رفتارهای عاقلانه و منطقی داشتند. رفتاری که رقیب سنتی انها یعنی آرژانتین پس از شکست در مسابقه نهایی از آن برخوردار نبود.
جام جهانی فوتبال ثابت کرد که توسعه گرایی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برزیل نهادینه شده است و این دستاورد بزرگی است.
انتهای پیام