خبر

رابطه بدهی بابک زنجانی و گرم‌ شدن هوا

احسان پیربرناش*: بر اساس آماری که بانک مرکزی منتشر کرده، رقم معوقات و در واقع بدهی به بانک‌های کشور در حدود ۸۰ هزار میلیارد تومان است، اما نکته عجیب اینجاست که کسی افرادی که این میزان وام گرفته‌اند را نمی‌شناسد!
از آنجایی که آبادانی کشور در گروی صداقت و همکاری تمامی افراد جامعه است، ما اصلاحات را از خودمان شروع می‌کنیم. باید اعتراف کنم بنده یکی از همین بدهکاران بانکی هستم که مبلغ ۱۰ میلیون تومان وام گرفته‌ام و دو نفر کارمند رسمی را هم به‌عنوان ضامن، با نامه کسر از حقوق برده‌ام که اگر خدای نکرده، زبانم لال موفق به پرداخت اقساط نشدم، از حساب آنها کسر شود. به‌غیر از دو ضامن معتبر، مبلغ نوزده میلیون تومان هم سفته داده‌ایم، که مطمئن باشند ما به‌خاطر این ۱۰ میلیون تومان از مملکت فرار نمی‌کنیم برویم کانادا. علاوه بر اینها از محل کار هم نامه اشتغال به کار بردیم که بدانند ما آدم حسابی… که حالا نه به آن معنا، اما لااقل کار داریم که بتوانیم قسط‌مان را بدهیم. با این اعتراف فکر می‌کنم تکلیف بخشی از این بدهی بانکی روشن شد و فقط می‌ماند ۷۹ هزار میلیارد و خرده‌ای، که آن هم با مساعدت یکایک بدهکاران عزیز قابل حل است. در این میان البته چند نکته وجود دارد که صرفا از روی کنجکاوی نگارنده است، وگرنه در خلوص نیت روسای بانک‌ها و معاونان آنها شکی وجود ندارد.
– وقتی از ما برای ۱۰ میلیون تومان دو نفر ضامن، آن هم کارمند رسمی می‌خواهند، برای ۹ هزار میلیارد تومان بابک زنجانی دقیقا چند کارمند رسمی باید بخواهند؟ اصلا ما اینقدر کارمند رسمی در مملکت داریم؟ اصلا ما این تعداد آدم در مملکت داریم؟ والا ما هر چه اصرار کردیم از خیر رسمی بودن کارمند بگذرند و به کارمندان قراردادی اکتفا کنند، قاطعانه گفتند: خیر، نمی‌شود، قانون است! اتفاقا از همین جذبه رئیس بانک در ادای کلمه «خیر» بود که خیلی خوشمان آمد. معلوم نیست کدام شیر پاک خورده‌ای به این بابا گفته بود وقتی قاطعانه حرف می‌زنی جذاب‌تر می‌شوی که هرچه حرف قاطعانه داشت به ما می زد.
– فرض بر اینکه از ۱۰ میلیون به بالا (تا ۱۰۰ هزار میلیارد تومان) به دو ضامن نیاز است. ما ماهانه ۴۰۰ هزار تومان قسط داریم که از عهده پرداخت آن به‌سختی بر می‌آییم. اتفاقا با هر کسی هم که این موضوع را مطرح می‌کنیم به ما حق می‌دهند و می‌گویند خیلی سنگین است! البته اولش می‌پرسند آشنا داشتی؟ که خب طبیعتا جواب مثبت است، وگرنه دزد دست ما نمی‌دهند ببریم کلانتری. حالا این بنده‌های خدا چگونه از پس پرداخت اقساط وام چند هزار میلیاردی بربیایند؟ ما دو قسط عقب بمانیم دیگر رغبتی به پرداخت اقساط نداریم، آن‌وقت شما توقع دارید طرف ماهی چند میلیارد تومان را به موقع پرداخت کند؟ من فکر می‌کنم تنها کسی می‌تواند این وام را بگیرد که به او موقع اهدای تسهیلات گفته باشند شما از پرداخت اقساط معاف هستید! تازه همین را هم ما اگر بودیم جرات نمی‌کردیم بگیریم، دمشان گرم که قبول کردند بگیرند.
– یکی از جدی‌ترین نگرانی‌های ما در خصوص این افراد، دادن سفته است؛ وقتی برای ۱۰ میلیون وام، نوزده میلیون سفته می‌خواهند، برای گرفتن ۹ هزار میلیارد می‌دانید چند جنگل باید نابود شود؟ حالا آسیب‌های اقتصادی که هیچی، به فکر محیط زیست باشید لااقل. آیا می‌دانید وام دادن به یکی مثل بابک زنجانی و درخواست سفته تا چه اندازه می‌تواند در گرم‌تر شدن هوای جهان موثر باشد؟ حالا بروید بگویید چرا مردم اروپا لباس نمی‌پوشند؟ پاسخش را در همین مملکت خودمان جست وجو کنید. سفته نخواهید، درختان را قطع نکنید، هوا گرم نشود، آنها هم قول می‌دهند لباس بپوشند. ما از جانب آنها قول می‌دهیم اصلا.
– بله آقای روحانی، دل گنده‌ای داریم ما که با این حقوق مساوی با اقساط، می‌رویم از دریافت یارانه انصراف می‌دهیم. خوش‌خیالیم دیگر، فکر می‌کنیم مملکت اینجوری آباد می‌شود. خیلی سخت است آقای روحانی… خیلی سخت است در مملکتی که میلیارد میلیاردش را می‌برند، تو بروی ریال ریال انصراف بدهی… ما دادیم آقای روحانی، خواهشا شما اولین نفری باش که به ما نمی‌گوید: اَبله!
انتهای پیام

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا