اختصاصی/ وقتی دیگران برای خرید ما تصمیم میگیرند

اخبارپول- مریم ابونیا: در دنیای امروز، داشتن کافی نیست؛ «نشان دادن داشتن» مهمتر شده است. شبکههای اجتماعی، مهمانیهای پر زرقوبرق و رقابت دائمی برای استفاده از جدیدترین کالاها، ذهن و جیب مردم را درگیر موجی از تصمیمهای مالی ناپخته کرده است.
این پدیده، در اقتصاد رفتاری با عنوان «اقتصاد مقایسه» شناخته میشود؛ زمانی که افراد نه بر مبنای نیاز واقعی، بلکه بر اساس آنچه «دیگران» دارند، خرج میکنند.
در ایرانِ این روزها که وضعیت اقتصادی برای بسیاری از اقشار جامعه سخت و ناپایدار است، این رفتار نهتنها بیمنطقتر شده، بلکه آثار مخربتری همچون افزایش بدهی، کاهش پسانداز و اضطراب مالی مزمن به دنبال دارد.
اما چرا مقایسه کردن تا این اندازه تصمیمهای مالی را تخریب میکند؟ و راه نجات چیست؟
در جواب میتوان گفت، انسانها بهصورت طبیعی خود را با اطرافیان میسنجند. از یک گوشی موبایل ساده تا محل زندگی و مدل خودرو، همه تبدیل به ابزار سنجش جایگاه اجتماعی شدهاند.
به عبارتی، وقتی دوست یا همکارمان کالای جدیدی میخرد، مغز ما دو پیام میفرستد. «نکند از بقیه عقب افتادی؟» و یا «تو هم باید مثل او باشی تا پذیرفته شوی»!
این سازوکار قدیمی مغز در دنیای مدرن، تصمیمهای مالی عجولانه و پرهزینه میسازد. بنابراین بیشتر خریدهای لوکس نتیجه نیاز واقعی نیست، نتیجه ترس اجتماعی است.
از خرید برای نیاز تا خرید برای نمایش
در بسیاری از خانوادههای ایرانی، خرجهای سنگین برای مراسم و مهمانی، یا خرید یک وسیله تازه به یک مسابقه پنهان تبدیل شده است. البته پیشرفتِ واقعی، اتفاق خوب و مبارکی است، اما نمایش پیشرفت در شرایط فعلی با فروپاشی مالی همراه میشود.
بنابراین اقتصاد مقایسه یعنی اضطراب مالی دائمی که هرچه افراد بیشتر مقایسه میکنند، کمتر احساس رضایت میکنند.
چرا؟ چون در هر موقعیت مالی همیشه کسی هست که «بیشتر» دارد. این رقابت بیپایان، احساس کمبودِ دائمی ایجاد میکند؛ حتی در افرادی که از نظر مالی در وضعیت مناسب قرار دارند.
وقتی بازار سوار احساس ما میشود
بازاریابها دقیقاً همین نقطهضعف را با عباراتی چون «همه دارن میخرن… تو جاموندی؟»، «این مدل جدید مخصوص خاصهاست!»، «اگه الان نخری از بقیه عقب میمونی» هدف قرار میدهند.
مغز ما این پیامها را تهدید اجتماعی تلقی میکند و حالت اضطراری فعال میشود. «همین الان بخر! بعداً فکر میکنیم پولش رو از کجا بیاریم!» این همان لحظهای است که اقتصاد مقایسه تبدیل به اقتصاد بدهی میشود.
خطر بزرگتر؛ مقایسه
وقتی مقایسه فقط فردی باشد، آسیب محدودی دارد. اما در بسیاری از خانوادهها، این رقابت به درون خانه کشیده میشود. مثلا این عبارت «نمیخوام جلو بقیه کم بیاریم» برای بسیاری آشناست. اینجاست که احساس کمبود اجتماعی میتواند منجر به کشمکش خانوادگی شده و فشار مالی طولانیمدت رخ دهد.
در واقع بخشی از تورم مالی در زندگی مردم، ناشی از فشار مقایسهای و نه افزایش قیمت کالاها، است.
چطور از این چرخه معیوب خارج شویم؟
سه تمرین ساده و قابلاجرا برای زندگی امروز:
✅ ۱) بودجهگذاری مبتنی بر «ارزش شخصی» و نه ارزش مقایسهای را انجام دهید. مثلا از خود بپرسید: «این خرید کیفیت زندگی من را بهتر میکند یا فقط تصویری از من میسازد؟»
✅ ۲) کاهش محرکهای مقایسهای مثلا اینکه دیدن زندگی دیگران از پس صفحات اینستاگرام واقعیت را تحریف میکند. در نتیجه اسکرول کمتر منجر به آرامش مالی بیشتر میشود.
✅ ۳) هر رشد کوچک مالی یک موفقیت واقعی است. پس دستاوردهایمان را جشن بگیریم. پیشرفت ما ربطی به ویترین دیگران ندارد.
بنابراین اگر “اقتصاد مقایسه” را کنار بگذاریم، هم جیبمان و هم ذهنمان آرام میگیرد. پس اقتصاد مقایسه در ظاهر رقابت برای «بهتر بودن»، اما در باطن مسابقهای برای وام بیشتر، فشار بیشتر و رضایت کمتر است.
پس راه نجات چیست؟ یک راه امن و مطمئن بازگشت به ارزشهای فردی و انتخاب مالی مبتنی بر واقعیت زندگی خودمان نه زندگی دیگران است. وقتی مسیر را خودمان انتخاب کنیم، هر قدمی به جلو پیشرفت واقعی و نه نمایشی، است.
لازم به ذکر است که هدف نخریدن و قناعت نابهجا نیست. بلکه درست خریدن، موارد مورد نیاز را خریدن و در نتیجه آرامش ذهن است.