اخبار ویژهاقتصاد به زبان سادهخبر

اختصاصی/ذهن‌آگاهی و اقتصاد رفتاری؛ کلید فهم خطاهای مالی

اخبارپول- مریم ابونیا: ذهن‌آگاهی و اقتصاد رفتاری می‌تواند یک چارچوب عملی برای دنیای اقتصاد شخصی و سازمانی فراهم کند. اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که چرا تصمیم‌های ما خطادار هستند؛ ذهن‌آگاهی آموزش می‌دهد چگونه این خطاها را کاهش دهیم.

در سال‌های اخیر، اقتصاد رفتاری به یکی از مهم‌ترین شاخه‌های علوم اقتصادی تبدیل شده است. برخلاف اقتصاد کلاسیک که فرض می‌کرد انسان‌ها همواره منطقی و عقلانی تصمیم می‌گیرند، اقتصاد رفتاری نشان داد که انتخاب‌های ما اغلب تحت‌تأثیر هیجانات، خطاهای شناختی و سوگیری‌های ذهنی قرار دارند.

پژوهش‌های دنیل کاهنمن، ریچارد تالر و دیگر اندیشمندان این حوزه ثابت کرده‌اند که انسان‌ها در دنیای واقعی بسیار کمتر از آنچه انتظار می‌رود، «ماشین‌های منطقی» هستند.

در این میان، «ذهن‌آگاهی» یا Mindfulness به‌عنوان یک رویکرد روان‌شناختی، می‌تواند مکمل ارزشمندی برای اقتصاد رفتاری باشد. ذهن‌آگاهی به زبان ساده یعنی توانایی حضور در لحظه، مشاهده افکار و احساسات بدون قضاوت، و ایجاد فاصله میان محرک و واکنش. اگر اقتصاد رفتاری به ما نشان می‌دهد که ذهن‌مان چگونه در تصمیم‌های مالی خطا می‌کند، ذهن‌آگاهی راهی ارائه می‌دهد تا از این خطاها آگاه شویم و آن‌ها را مدیریت کنیم.

خطاهای مالی از نگاه اقتصاد رفتاری

یکی از معروف‌ترین یافته‌های اقتصاد رفتاری، اصل «زیان‌گریزی» است. انسان‌ها به‌طور طبیعی تمایل دارند زیان را دو برابر شدیدتر از سود تجربه کنند. این موضوع باعث می‌شود سرمایه‌گذاران اغلب در معاملات زیان‌ده باقی بمانند، چون نمی‌خواهند شکست را بپذیرند. یا بالعکس، سودهای کوچک را خیلی زود نقد می‌کنند، تنها به این دلیل که ترس از دست دادن بر آن‌ها غلبه کرده است.

نمونه دیگر، «اثر گله‌ای» است. بسیاری از افراد در بازارهای مالی، نه بر اساس تحلیل منطقی، بلکه با تقلید از جمع تصمیم می‌گیرند. افزایش یا کاهش ناگهانی قیمت‌ها باعث می‌شود موجی از خرید یا فروش شکل بگیرد. در این حالت، منطق فردی جای خود را به ترس یا طمع جمعی می‌دهد.

همچنین خطاهایی مانند «توهم کنترل» (باور اینکه می‌توان تمام رویدادها را پیش‌بینی کرد) یا «لنگر ذهنی» (وابستگی بیش از حد به یک عدد یا داده خاص) نشان می‌دهند که ذهن انسان در تصمیم‌گیری مالی تا چه اندازه آسیب‌پذیر است.

ذهن‌آگاهی؛ راهی برای مدیریت خطاهای شناختی

ذهن‌آگاهی دقیقاً در جایی وارد می‌شود که اقتصاد رفتاری محدودیت‌های انسان را آشکار کرده است. اگر بپذیریم که ذهن ما سرشار از سوگیری‌ها و واکنش‌های هیجانی است، پس باید ابزاری برای مدیریت این شرایط بیابیم.

ذهن‌آگاهی با تمرین توجه به لحظه حال، به فرد کمک می‌کند تا پیش از واکنش، مکث کند. این مکث کوتاه، فضایی ایجاد می‌کند تا تصمیم بر اساس آگاهی و استراتژی گرفته شود، نه صرفاً بر مبنای هیجان یا ترس.

به‌عنوان مثال، سرمایه‌گذاری که ذهن‌آگاه باشد، پیش از خرید یا فروش، احساسات خود را شناسایی می‌کند: «آیا الان دارم از روی ترس می‌فروشم؟ یا به امید سود سریع می‌خرم؟» مدیر مالی ذهن‌آگاه می‌تواند میان داده‌های واقعی و تصورات ذهنی خود تفکیک قائل شود.

یک کارآفرین با تمرین ذهن‌آگاهی، به‌جای واکنش عجولانه به تغییرات بازار، با آرامش به سناریوهای مختلف فکر می‌کند.

ذهن‌آگاهی و اقتصاد رفتاری یک رویکرد تلفیقی

ترکیب ذهن‌آگاهی و اقتصاد رفتاری می‌تواند یک چارچوب عملی برای دنیای اقتصاد شخصی و سازمانی فراهم کند. اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که چرا تصمیم‌های ما خطادار هستند؛ ذهن‌آگاهی آموزش می‌دهد چگونه این خطاها را کاهش دهیم.

به بیان دیگر اقتصاد رفتاری «آینه» است؛ واقعیتی را که در ذهن و رفتارمان رخ می‌دهد به ما نشان می‌دهد. ذهن‌آگاهی «ابزار» است؛ راهی برای مدیریت و تغییر این الگوهای رفتاری ارائه می‌دهد.

این پیوند، به‌ویژه در شرایط اقتصادی پرنوسان، اهمیتی دوچندان دارد. جوامعی که افراد آن‌ها ذهن‌آگاه‌تر باشند، کمتر دچار خریدهای هیجانی، بحران‌های بدهی شخصی یا تصمیم‌های شتاب‌زده اقتصادی خواهند شد.

تمرین‌های ذهن‌آگاهی مالی

برای پیوند عملی ذهن‌آگاهی و اقتصاد رفتاری، می‌توان از چند تمرین ساده استفاده کرد:

۱. تنفس قبل از خرید یا معامله: سه نفس عمیق بکشید و از خود بپرسید «این تصمیم از روی نیاز است یا هیجان؟»

۲. نوشتن دفترچه مالی-هیجانی: هر بار که خرج یا سرمایه‌گذاری انجام می‌دهید، احساس خود را ثبت کنید. این کار الگوهای ذهنی شما را آشکار می‌سازد.

۳. بازبینی بدون قضاوت: در پایان هر هفته، تصمیم‌های مالی خود را مرور کنید، بدون آنکه خود را سرزنش کنید. هدف، دیدن الگوها و نه ملامت خود، است.

در حقیقت اقتصاد رفتاری به ما یادآوری می‌کند که انسان‌ها منطقی مطلق نیستند و ذهن پر از سوگیری‌ها و خطاهای شناختی است. ذهن‌آگاهی اما راهی ارائه می‌دهد تا این واقعیت را مدیریت کنیم؛ با مکث، حضور در لحظه و شناخت احساسات، می‌توان تصمیم‌های اقتصادی خردمندانه‌تری گرفت.

در جهانی که نوسان و عدم‌قطعیت بخش جدایی‌ناپذیر اقتصاد است، پیوند اقتصاد رفتاری و ذهن‌آگاهی می‌تواند سپری ذهنی برای افراد و سازمان‌ها باشد؛ سپری که از یک سو آگاهی نسبت به خطاهای ذهنی ایجاد می‌کند و از سوی دیگر ابزارهای عملی برای غلبه بر آن‌ها در اختیار می‌گذارد.

معرفی کتاب

کتاب: «تفکر، سریع و کند» – نوشته دنیل کاهنمن

این کتاب کلاسیک برنده نوبل اقتصاد، یکی از مهم‌ترین آثار در حوزه اقتصاد رفتاری است. کاهنمن در این اثر توضیح می‌دهد که ذهن انسان از دو سیستم تصمیم‌گیری استفاده می‌کند: سیستم سریع (هیجانی و شهودی) و سیستم کند (منطقی و تحلیلی). بسیاری از خطاهای مالی ناشی از غلبه سیستم سریع بر تصمیم‌ها هستند.

کانمن توانایی های خارق العاده و البته نقاط ضعفِ تفکر سریع را آشکار می‌کند و تأثیر فراگیر ادراک‌های شهود-محور را بر تفکرات و رفتارهای ما نشان می دهد. سختی های پیش بینیِ این که چه عواملی ما را در آینده خوشحال خواهند کرد، چالش های داشتن فهمی عاقلانه و درست از ریسک پذیری در زندگی حرفه ای و شخصی، و تأثیر عمیق جانبداری های ذهنی بر تمامی جنبه های ریز و درشت زندگی انسان را تنها از طریق رسیدن به درکی درست از چگونگی کارکرد این دو سیستم در کنار یکدیگر می توان فهمید؛ سیستم‌هایی که تمامی قضاوت ها و تصمیمات ما را شکل می دهند.

اگر از شما بپرسند به چه فکر می‌کنید، معمولاً به راحتی جواب می‌دهید. باور دارید می‌دانید در ذهنتان چه می‌گذرد. فکر می‌کنید ذهنتان از تفکرات آگاهانه‌ای تشکیل شده است و هر یک از این تفکرات به شکلی منظم به تفکراتی دیگر می‌انجامد.

اما ذهن فقط به این شکل کار نمی‌کند؛ در واقع، حتی شیوۀ معمول کارکرد ذهن هم اینگونه نیست. بیشتر برداشت‌ها و افکار شما بدون اینکه بدانید از کجا آمده‌اند، به خودآگاهتان راه می‌یابند.

خواندن این کتاب برای هر سرمایه‌گذار، مدیر و حتی شهروندی که می‌خواهد رابطه سالم‌تری با پول برقرار کند، ضروری است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا