اختصاصی/ چرا بورس همیشه اولین قربانی بحران است؟

در روزهای پس از جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل، فعالان بازار سرمایه با صحنهای آشنا ولی تلخ مواجه شدند. قرمز شدن تمامنمادها، افت سنگین شاخص کل و شاخص هموزن، فروش هیجانی در اغلب نمادها و بار دیگر، صف اعتراض سهامداران به عملکرد سیاستگذاران و مقامات سازمان بورس.
به راستی چرا بازار سرمایه همیشه اولین بازاری است که در بحرانها سقوط میکند؟ چرا وقتی همه بازارها در رکود فرو نمیروند، بورس ایران در یک روز کاری، تمام رشد ماههای قبل را از دست میدهد؟ و بالاخره، وظیفه سهامدار در این لحظات چیست؟ آیا «فرار» تنها گزینه است؟
در این گزارش، دلایل این واکنش سریع و تند بورس به بحرانها را تحلیل کردهایم و سعی کردهایم به سهامداران کمک کنیم با درکی روشنتر، برای آینده تصمیم بگیرند.
چرا بورس اولین بازاریست که در بحرانها سقوط میکند؟
*بورس؛ بازار انتظارات و روان جمعی
برخلاف بازارهای فیزیکی نظیر ارز، طلا یا مسکن که بیشتر متکی به عرضه و تقاضای واقعی هستند، بورس بازار «انتظارات» است. قیمت سهام، تصویر ذهنی سهامداران از آینده شرکتها است. در شرایط بحرانی، این تصویر ناگهان تیره میشود. وقتی خبر جنگ، قطع اینترنت یا تحریم جدید منتشر میشود، فعالان بورس اولین کسانی هستند که این اخبار را پیشخور میکنند. هنوز بمبها نیفتاده، بورس ریخته است.
*نقدشوندگی بالای بازار
بورس برخلاف بازارهایی مثل مسکن یا خودرو، بازاری سریع و نقدشونده است. این قدرت نقدشوندگی در بحرانها به ضرر بورس عمل میکند، چون امکان خروج فوری را برای همه فراهم میکند. به بیان دیگر، «در بورس همه میتوانند فرار کنند، پس همه میخواهند همزمان فرار کنند.»
*سرمایهگذاران خُرد و رفتار احساسی
بیش از ۹۰ درصد فعالان بازار سرمایه در ایران، سهامداران حقیقی با سرمایههای خرد هستند. این گروه مستعد واکنشهای احساسیاند. فضای مجازی، کانالهای تلگرامی و شایعات، سرعت تصمیمگیری را بالا بردهاند اما نه در مسیر درست. کافی است چند کانال بورسی از سقوط بگویند؛ موج فروش بهسرعت آغاز میشود.
*نبود ابزارهای پوشش ریسک
بازارهای بالغ بورس در دنیا از ابزارهایی مثل فروش استقراضی، آپشنها، صندوقهای معکوس و قراردادهای آتی برای پوشش ریسک استفاده میکنند. اما در بورس ایران، عملاً دست سهامدار در بحران خالی است. نه ابزارهای پوشش ریسک داریم، نه بازار مشتقه کارآمدی که بتواند فشار فروش را متعادل کند. در نتیجه منجر به سقوط آزاد میشود.
*شکنندگی اعتماد عمومی
بورس ایران طی سالهای اخیر بارها تجربه ریزش بدون بازگشت را داشته است. وقتی بحرانی رخ میدهد، این خاطرات فعال میشوند. ذهن سهامدار ایرانی آماده فرار است، چون از «بازگشت» مطمئن نیست.
بحران انتظارات یا بحران سیاستگذاری؟
پس از پایان جنگ محدود ایران و اسرائیل، بازار ارز، طلا، سکه و حتی خودرو واکنش هیجانی نداشتند یا حداقل واکنشی محافظهکارانه نشان دادند. اما بورس چطور؟ صبح اولین روز بازگشایی، بیش از ۸۵٪ نمادها قرمز بودند. شاخص کل در کمتر از یک ساعت، بیش از ۳۰ هزار واحد افت کرد.
این واکنش سریع را میتوان از چند زاویه تحلیل کرد:
فضای مبهم سیاسی و نظامی: گرچه جنگ پایان یافته، اما سایه تنش بر منطقه باقی بوده و برای سهامدار، نااطمینانی همچنان زنده است.
ترس از رکود اقتصادی: انتظار رکود ناشی از کاهش تجارت خارجی، کمبود سرمایهگذاری جدید و افزایش ریسک سیاسی.
بیاعتمادی به وعدهها: تجربههای گذشته از «حمایت لفظی» مسئولان و عملی نشدن بستههای حمایتی، باعث شد حرفهای وزیر جدید اقتصاد درباره ثبات بازار، نتواند جلوی موج فروش را بگیرد.
وظیفه سهامداران در بحران چیست؟
۱. اجتناب از تصمیمات هیجانی
در روزهای بحرانی، مهمترین وظیفه سهامدار «تصمیم نگرفتن» است. فروش هیجانی در کف قیمتی، ممکن است به قیمت از دست دادن سهمی ارزنده باشد. بازار پس از هر بحران، دورهای از بازگشت و نوسان را تجربه میکند.
۲. ارزیابی دوباره پرتفوی
بحران فرصت بازنگری است. آیا سهمهایی که دارید، تابآوری در شرایط رکود دارند؟ آیا شرکت سودساز است؟ آیا جریان نقدی پایدار دارد؟ اگر بله، ماندن یا حتی اضافهکردن در کف، منطقی است.
۳. مدیریت ریسک و تنوع پرتفوی
پرتفویهایی که تنها روی چند نماد متمرکزند، در بحرانها آسیبپذیرند. داشتن ترکیبی از سهمهای دلاری، ریالی، صادراتی، داخلی، صندوقهای درآمد ثابت و حتی طلا میتواند ریسک را کاهش دهد.
۴. استفاده از مشاوره حرفهای
در شرایط بحرانی، همراهی با مشاوران سرمایهگذاری، تحلیلگران معتبر و صندوقهای سرمایهگذاری حرفهای میتواند جلوی تصمیمات اشتباه را بگیرد.
توصیه به مسئولان بازار سرمایه
بازار سرمایه نه فقط ارقام سود و زیان بلکه آینه روان اقتصاد است. سیاستگذاران باید بدانند که اعتماد سهامدار تنها با وعده باز نمیگردد. نیاز به اقدام عملی در حمایت از بازار داریم. باز شدن ابزارهای مالی، کنترل معاملات الگوریتمی مخرب، افزایش شفافیت و محدود کردن رانت اطلاعاتی.
تعطیلی طولانی در بحران، مسکن مقطعی است. تعطیلی ۱۲روزه بورس در جنگ اخیر، نه تنها مفید نبود، بلکه باعث تشدید ترس و ابهام شد. باید از تجارب دنیا در مدیریت بازارها در بحران استفاده کرد.
بر همین اساس، میتوان گفت، بورس، اولین بازاری است که به بحران واکنش نشان میدهد، چون تلاقیگاه ذهن، احساس و تصمیم است. ریزشهای سریع در زمان بحران نشانگر ضعف بازار نیست، بلکه ویژگی طبیعی بازاری است که نقدشوندگی بالا و تمرکز بر انتظارات دارد. اما برای کاهش شدت این واکنشها، باید ساختارهای حرفهایتر، ابزارهای پوشش ریسک، آموزش سهامداران و شفافیت سیاستگذاران را تقویت کرد. تنها در این صورت، قرمزهای تابلوی بورس میتوانند به جای محلی برای ترس دائمی به فرصتهای خرید منطقی تبدیل شوند.