
تورم، مهمون ناخوندهایه که سالهاست تو اقتصاد ایران جا خوش کرده. هر سال قیمتها بالا میرن، قدرت خرید پایین میاد. ولی سوال مهم اینه: چرا همیشه با تورم دستوپنجه نرم میکنیم؟ چرا تموم نمیشه؟
خرج بیشتر از دخل دولت
تصور کن یه خانواده، هر ماه بیشتر از درآمدش خرج کنه. چیکار میکنه؟ قرض میگیره یا چیزی میفروشه.
دولت هم همینطوره وقتی هزینههاش از درآمدش بیشتر میشه، معمولاً پول چاپ میکنه. چاپ پول بدون پشتوانه یعنی افزایش حجم پول در گردش، یعنی تورم.
وابستگی به نفت و نوسانات جهانی
وقتی درآمد کشور بیشتر از فروش نفت باشه، با افت قیمت نفت یا تحریم، دولت کمپول میشه. باز هم میره سراغ چاپ پول یا استقراض. نتیجه؟ همونه: تورم.
بیثباتی اقتصادی و نااطمینانی
وقتی مردم نگران آینده باشن، ترجیح میدن پولشون رو خرج یا تبدیل کنن (مثلاً به دلار، طلا، ملک). این باعث بالا رفتن تقاضا و در نتیجه گرونی میشه.
رشد نقدینگی بدون رشد تولید
وقتی پول در جامعه زیاد بشه ولی تولید کالا و خدمات رشد نکنه، تعادل بههم میخوره. پول داره زیاد میشه، ولی جنس نیست، پس قیمتها بالا میرن.
عدم سیاستگذاری درست و هماهنگ
تصمیمهای لحظهای، نبود برنامه اقتصادی بلندمدت، و گاهی حتی تناقض بین نهادهای اقتصادی، تورم رو مزمن و پایدار میکنه.
بنابراین تا زمانی که ساختار اقتصاد، شفاف و با انضباط نباشه، تورم مهمون دائمی سفره ماست. برای درمانش فقط مسکن زدن (مثل کنترل دستوری قیمتها) کافی نیست. باید سراغ ریشهها رفت.
برای اینکه تورم رو بهتر درک کنیم، نیاز به آموزش اقتصادی عمومی داریم. شفافیت مالی دولت و برنامهریزی بلندمدت، کلید رهایی از چرخهی تکراری تورم هستن.