بالاخره تهران هم زلزله آمد و بیتردید در این آزمون بزرگ، آمادگی شهر تهران و مردم ترسزدهاش نمره قبولی نگرفتند. بسیاری در همان شوک اولیه همه آموزشهایی را که در تمام مدت دیده بودند و دربارهاش شنیده بودند، فراموش کردند
بالاخره تهران هم زلزله آمد و بیتردید در این آزمون بزرگ، آمادگی شهر تهران و مردم ترسزدهاش نمره قبولی نگرفتند. بسیاری در همان شوک اولیه همه آموزشهایی را که در تمام مدت دیده بودند و دربارهاش شنیده بودند، فراموش کردند. یادشان رفت چگونه باید جا بگیرند، یا با چه وسیلهای خود را کمی از خطر دور کنند؛ سه کلمه «بنشین، بپوشان، بگیر» را نتوانستند اجرائی کنند. مردم در بسیاری از نقاط شهر تهران سراسیمه بیرون رفتند، از پلهها پایین آمدند و از ساختمانهای بلند دور شدند. درست مثل چند دقیقه ابتدایی آخرین فیلم اصغر فرهادی با نام «فروشنده». تمام آن اتفاقات و نگرانیها افتاد. مردم با ماشینهایشان سراغ پمپبنزینها رفتند، صفهای طولانی پمپبنزین و در کنارش ترافیک شدیدی که امکان هرگونه کمکرسانی را در صورت وجود خطری جدی از بین میبرد.
در این مانور رایگان که شاید اجرای آن میتوانست میلیاردها تومان خرج داشته باشد، نقاط ضعف و قدرت تهران مشخص شد.
مسئولان اکنون میدانند باید حتما برای این ترس همگانی آموزش بدهند و یاد بدهند که کودکان و جوانان چطور رفتار کنند.
مثل همیشه هم ماجرای خبرها و هیجانهای شبکههای اجتماعی مطرح شد؛ اما اینبار خود صداوسیما بود که مدام خبرهای خودش را تکذیب میکرد، نمونهاش ریزش در جاده چالوس بود.
اما هشداری که رئیس زلزلهنگاری داده بود، باعث شد مردم هوشیار بخوابند، با لباس و آماده؛ بسیاری در خیابانها، ورزشگاهها، حرم امام(ره) مستقر شوند و حتی فراموش کنند کیف مورد نیاز یا پتو با خود ببرند.
چراکه رئیس مرکز زلزلهنگاری گفته بود: «ممکن است #زلزله شدیدتری در #تهران رخ بدهد/ دو پسلرزه خفیف داشتهایم/ فکر میکنیم گسل اشتهارد بوده است».
خوشبینترین مسئولان را میتوان محمدعلی نجفی نامید که تا ساعتها خبری از او در شبکههای اجتماعی نبود. او به بازرسی و بررسی امکانات تهران، از ورزشگاهها تا سولههای مدیریت بحران پرداخته بود. او گفت: «یکی اینکه بهطور خیلی طبیعی یک مانور عملیاتی برای شهروندان تهرانی بود و شهروندان نشان دادند در کمال خونسردی و با سرعت میتوانند خانههای خود را تخلیه کنند و در نقاطی که امنیت بیشتری دارد، مستقر شوند».
شرکت ملی پخش فراوردههای نفتی اعلام کرده بود سوخت در تهران و کرج به اندازه کافی موجود است، مردم نگران کمبود سوخت نباشند و بهاینترتیب شهروندان تهرانی دو برابر روزهای دیگر بنزین مصرف کردند. میزان شاخص آلودگی هوا در ساعاتی در چهارشنبهشب به حدود ٣٠٠ رسید و در روز پنجشنبه در مناطقی مانند فاطمی از ٢١٠ عبور کرده بود.
شاید بهترین توصیف برای وضعیت تهران، این شوخی بود: «آلودگی هوا به زلزله: تو بکششون تو خونه، من میکشمشون».
درواقع مردم تهران در ٢۴ ساعت چهارشنبه و پنجشنبه دو گزینه بیشتر نداشتند یا از آلودگی هوا راهی بیمارستان شوند یا در هراس از آمدن زلزله باشند؛ اما سرانجام در بعدازظهر پنجشنبه باران بارید و باد وزید و شاخص هوا به ٨٠ رسید. دیگر این جمله وارد برخی از خبرها شده بود که سفرهای استانی زلزله بالاخره به تهران رسید و چون زلزله ممنوعالخروج شده از ایران نمیرود. اما این نکتههای مهم را نباید فراموش کرد: چقدر در موقع خطر زلزله به کسانی که #معلولیت یا محدودیت حرکتی دارند، فکر میکنید؟ چقدر بقیه حواسشان به آنهاست و چقدر شرایط برایشان مهیاست؟
بههرحال لحظههای مهربانی هم در بین مردم رخ داد؛ بهطوریکه یکی از رانندههای اتوبوس ماشینش را پارک آورده بود تا برخی که بدون پتو بیرون آمده بودند، در سرمای بسیار زیاد بتوانند در آن سکنا بگیرند.
این بار هم بحث اخبار جعلی در شبکههای اجتماعی مطرح شد؛ بهطوریکه عنوان شد ١٨ نفر از ادمینهای کانالهای تلگرام و اینستاگرام که برای زیادشدن تعداد فالوئرها، اخبار نادرست منتشر میکردند، دستگیر شدهاند.
باز هم متنهای جذاب به اسم افراد مشهور منتشر شد که یکی از آنها به نام لیلا بلوکات بود که مجبور شد تکذیب کند؛ اما متنی که شاید آن را بهعنوان هشدار نباید فراموش کرد، همین متن منتسب به صابر ابر است: «زلزله تهران اگر هزار چیز بد داشت، یکچیز خوب هم داشت: ما همیشه نیستیم» و ناشناسی که توصیف کرده بود: «میشد امروز در شهری بیدار شد که شب یلدای سیاهپوشی دارد، مردان و زنان و کودکانی که تنها شدهاند، صدای گریه و داد و… و پروازهایی با کمکهایی از سراسر جهان! همینقدر به نبودن نزدیکیم».
منبع: شرق