امیر نریمانی: خبر کوتاه بود و تکان دهنده. ساختمان پلاسکو فرو ریخت. خبر به سرعت شبکههای اجتمایی را درنوردید و هجوم مردم موبایل به دست، گروههای امدادی و رسانههای رسمی را جهت امدادرسانی به گرفتارشدگان در زیر آوار و اطلاعرسانی به خانوادهها و مردم نگران را با مشکل جدی مواجه کرد. بازار شایعات هم که تنورش داغ بود. تلاشهایی که شانه به شانهی هم رخ میداد. از سویی تلاش امدادگران و رسانه و از سوی دیگر بازار شایعهپردازان و سلفیبگیران که گاه جو شدید روحی و روانی در جامعه ملتهب و تشنه خبر از این رخداد جانسوز را حاکم میکرد.
عکاسان رسانهها همچون همیشه از ساعات اولیه آتش سوزی و فروریختن ساختمان در محل حاضر و کار خود را برای پوشش این رخداد آغاز کرده بودند. رسانههایی که بدون آموختن و آموزش و تنها با تکیه بر داشتههای خود و تصمیمهای در لحظه اقداماتی را انجام میدادند که گاهی امکان بر هم زدن تمرکز گروههای متخصص امدادی و انتظامی را در پی داشت و بالاتر از آن ممکن بود به قیمت جانشان تمام شود.
اما آنچه تکرار مکررش لازم است؛ توجه و تأکید بر مواردی است که کارشناسان و متخصصان سالهاست نسبت به آن هشدار میدهند. موقعیت خاص کشور ایران نیازمند برنامهریزی و تمرینات مکرر گروههای امدادی، انتظامی، رسانهای و مشارکت مردم در این برنامهها و تمرینات منظم و مستمر است تا در صورت حادث شدن رخدادی همه به وظایف خود آگاه باشند و خللی در کار هم ایجاد نکنند.
گریزی به فیلم ایستاده در غبار و نقل قولی از احمد متوسلیان میزنم؛ آن جا که حاجاحمد در توجیه تمرینات سخت نیروهای تحت امرش میگوید: مسئولیت ۵ کشته در آموزشها را میپذیرم تا در عملیات ۵۰ کشته نداشته باشیم. هر کار درست و با برنامهای نیاز به تمرین و ممارست دارد.
رسانهها هم باید در کنار گروههای دیگر، آموزشهای لازم برای فعالیت در بحرانها را فرا بگیرند. یک خبرنگار یا عکاس در مواجهه با یک رخداد با فرماندهی سرتیم امدادی یا فرمانده عملیات چگونه باید رفتار کند تا اول، جانش به خطر نیفتد؛ به عبارتی خبرنگار و عکاس خوب، عکاس و خبرنگار زنده است و دوم، خللی بر کار گروههای دیگر وارد نکند. مثالهایی از این آمادگی در رسانههای جهان وجود دارد، مثلا رسانههای بزرگ امریکایی هر سال به مدت سه روز در صحرایی با تمام امکاناتشان حاضر میشوند و بدون کمک گرفتن از امکانات شهری اقدام به تهیه و انتشار خبر میکنند. یعنی کار رسانهای خود را در شرایط بحران تمرین میکنند تا در مواجهه با حادثهای بهترین تصمیم را اتخاذ کنند یا در مواجهه با رخدادها دستورالعملهای مشخص برای فعالیت داشته باشند. اهدافی که برای آمادگی عکاسان خبری ایران در اوایل دهه ۸۰ و بعد از زلزله بم در قالب انجمن عکاسان بحران برنامهریزی و پیشبینی شد ولی هیچگاه به سرانجام نرسید.
مروری بر عکسهای منتشر شده در خروجی خبرگزاریها و رسانهها نشان دهندهی اشراف عکاسان به حادثه است. در کنار تصاویری از نمای ساختمان فروریخته توجه به بازماندگان و آتشنشانان و حواشی موجود در محل حادثه که بدون وقفه و از ساعات اولیه کار بسیار پسندیدهای بود و اگر با آموزشهایی همراه باشد، میتواند تکمیل کننده فعالیت رسانهای باشد.
انتشار خبر و تصویر در رسانهها میبایست تابع شرایط و اصول خاصی باشد تا بر التهاب و نگرانیها دامن نزند و آرامش مورد نیاز برای خدماترسانی بهتر را مختل نکند. کاری که رسانههای داخلی، خبرگزاریها و شبکههای خبری سیما تا امروز به خوبی از عهدهی آن برآمدهاند.
خلاصه این که آموزش، تمرین و ایجاد حس مسئولیت تنها راه حل مواجهه با رخدادهایی است که متأسفانه و با توجه به جغرافیای خاص ایران اجتنابناپذیر به نظر میرسد. باید همه اقشار و گروهها وظایف خود را به طور دقیق متوجه شده و در صورت نیاز در هماهنگی کامل با گروههای دیگر اقدامات تعریف شده را به نحو احسن انجام دهند. اولویتبندیها و شرایط کار باید تعریف مشخص داشته باشند. رسانهها باید بارها شرایط بحران را تمرین کرده باشند تا به خوبی بدانند با هماهنگی کامل با گروههای امدادی و انتظامی چه مطالبی و در چه زمانی و با چه سرعتی به مخاطب منتقل کنند. مردم عادی باید با اثر کارشان روبهرو شوند و بدانند هر گونه کوتاهی و عدم توجه به هشدارها و شرایط موجود چه تأثیرات سویی در روند کارگروههای مسئول و ایجاد التهاب در جامعه دارند.
منبع: شفقنا رسانه