در این که ماجرای پلاسکو یک حادثه بوده است شکی نیست. اما در پاسخ به این سوال که آیا میشد به نوعی جلوی این حادثه را گرفت ؟
امید محدث: ١. فاجعه امروز تهران ، نشان داد که این شهر آبستن هر مصیبت آنی است. هرجای این شهر را دست بزنی می بینی مثل یک دمل چرکین آماده ترکیدن است. فاجعه پلاسکو در زمان، مکان و یا شرایط ویژه ای اتفاق نیفتاد. بلکه در خیابان جمهوری ای اتفاق افتاد که مرکز شهر است ، خیابان های عریضی دارد. نیروهای امدادی اعم از اورژانس ، آتش نشانی و… دسترسی مناسبی به این محل داشتند. از سوی دیگر زمانی که آتش سوزی شروع شد هم زمان خاصی نبود . آتش سوزی در روز اتفاق افتاد که هوا روشن است و دمای هوا به نسبت شب ، دمای مناسب تری دارد. اما با این حال این فاجعه ای با این عمق رخ می دهد.
در تهران کوچه هایی وجود دارد که دو نفر به سختی میتوانند در کنار هم قدم بردارند. در همین چند خیابان آنطرف تر، کارگاه های کفش سازی و انبار کاغذ وجود دارد که گاهی آنقدر تنگ هستند که موتور به سختی در آن تردد میکند. از سوی دیگر بسیاری از همین کارگاه ها و حتی منازل مسکونی در بافت فرسوده قرار دارند که این خود در صورت وقوع حادثه میتواند ابعاد حادثه را وسیع تر و غم انگیز تر کند . تصور کنید خدای نکرده در یکی از این محلات یا خیابان ها حریق اتفاق بیافتد. در این شرایط نه ماشین اتش نشانی و اورژانس که حتی موتور سیکلت اتش نشانی هم توان تردد و عملیات ندارد. حال اگر زلزله اتفاق بیافتد که …. حتی تصورش هم لرزه بر اندامم می اندازد.
٢. حادثه ، حادثه است … این اتفاق نشان داد ، اتاق عملیات و ستاد مدیریت بحران عملا همیشه عقب تر از اتفاقات و حادثه های ثانویه است. نشان داد مهم نیست بحران چه چیزی باشد ، مسولان همیشه غافلگیر میشوند. بارش باران و برف ، اتش سوزی ، ترافیک و… اینها در وهله اول اتفاق و یا یک مساله هستند اما با عدم تصمیم گیری به موقع و سریع و یا پیش بینی های از قبل صورت نگرفته ، رفته رفته تبدیل به “بحران ” می شوند. در نظر بگیرید که این اتفاق در تهرانی رخ داده است که پایتخت کشور است. تهرانی که تمرکز امکانات در آن وجود دارد. اما با این حال عدم وجود امکانات کافی ، عدم به روز بودن تجهیزات بدون شک یکی از اضلاع شکل گیری فاجعه پلاسکو بوده است. به فکر شهرستان ها باشیم که اگر اتفاق مشابه پلاسکو در یکی از شهرستان ها تکرار شود به دلیل عدم برخورداری از این همین امکانات قدیمی موجود در تهران فاجعه قطعا و حتما جبران ناپذیر تر و پرهزینه تر است.
٣.در این که ماجرای پلاسکو یک حادثه بوده است شکی نیست. اما در پاسخ به این سوال که آیا میشد به نوعی جلوی این حادثه را گرفت ؟ به سختی میتوان جواب منفی داد. علی رغم هشدارهای شهرداری و آتش نشانی در مورد ایمنی و نوع نگهداشت ساختمان پلاسکو ، مدیریت مجموعه اقدام جدی صورت نداده است. اما مساله اینجاست که نهاد های درگیر ماجرا چرا اقدام خاصی صورت نداده اند ؟ شورای شهر محترم ، نهاد نظارتی ، نمایندگان محترم پارلمان شهری ، شما چرا در این موضوع ورود نکردید. ؟ چگونه میشود که تهدیدی چنین مهیب و آشکار نتوانست توجه شما را جلب کند ؟؟؟
۴. فاجعه اتفاق افتاده است . به قول شاعر آن سبو بشکست و باده ریخت …
از هر موضوعی برای تسویه حساب های سیاسی استفاده نکنیم. در حال حاضر کثیف ترین و شنیع ترین کار بهره برداری سیاسی از این فاجعه است. در حال حاضر اولویت نجات دادن “سیاوش” هایی است که به دل آتش زده اند تا شرافت و مردانگی خود را اثبات کنند. باید از همه توان و ظرفیت های موجود استفاده کرد تا هزینه کمتری تحمیل شهر تهران و شهروندان شود.
۵. اما اخر … از دل هر فاجعه ای قهرمانی بیرون می آید ، قهرمان اصلی پلاسکو آتش نشانان هستند.
ابراهیم هایی که کارشان بدل کردن آتش به گلستان است. اگر قرار باشد نزدیک ترین مصادیق زنده ایثارگر را با دست نشان داد بی شک باید به اتش نشانان اشاره کرد. اما شوربختانه و متاسفانه اگر در این میان آسیب ببیند مطابق قانون رسمی ایثارگری با آنان رفتار نمی شود. یکی دو سال گذشته مدیران وقت اداره کل ایثارگران شهرداری تهران به شدت پیگیر احتساب کشته شدگان آتش نشانی به عنوان شهید و آسیب دیدگانشان به عنوان جانباز بودند.جلسات متعددی با بنیاد شهید و جانبازان برگزار شد که در نهایت بنیاد شهید را نتوانستند قانع کنند که کار آتش نشانان ایثارکردن است و اگر کشته شوند باید شهید محسوب شوند. هرچند شهرداری تهران در مجموعه خود با آنان همانند شهدای کشوری رفتار میکند. این درحالی است که در مورد محیط بانان محترم مطابق قانون ایثارگری رفتار میشود. حال که این فاجعه رخ داده است و بسیاری از خانواده های عزیزان آتش نشان داغدار هستند فرصت خوبی است که “احتساب کشته شدگان آتش نشانی به عنوان شهید ” به عنوان یک مطالبه عمومی مطرح و در مورد آن بازنگری صورت گیرد.
انتهای پیام