اقدامات بازاریابی، روابط عمومی، تبلیغات، فروش و به طور کلی همه اقدامات یک کسبوکار بر اساس روابط انسانی شکل گرفتهاند.
۱. فرآیند تحقیقات بازار را تسهیل کنند
رسانههای اجتماعی مملو از تعاملات و گروههای متنوع مخاطب هستند و مدیران کسبوکارها میتوانند با انجام تحقیقات هدفمند بازار در این پلتفرمها، به اطلاعات با ارزشی از رقبا، پرسونای مخاطب هدف، مشتریان و الگوهای مصرف آنها دست یابند و از این طریق فرصتهای بیشتری برای کسب سهم بازار برای خود به وجود آورند.
شبکه های رسانههای اجتماعی برای همه باز است و به کسب و کارها فرصتی میدهد تا فعالیت های مصرف کنندگان یا خریداران بالقوه خود را دنبال کنند. این امر به مدیران کمک میکند تا در مورد مخاطبان هدف، سلائق و علایق آنها اطلاعات بیشتری داشته باشند و در نتیجه بتوانند استراتژی بازاریابی بهتری برای جذب چنین مشتریانی ایجاد کنند.
۲. دایره مخاطبان خود را افزایش دهند
شبکههای اجتماعی نه تنها به مدیران دریچهای به بزرگترین بازار مخاطبان آنلاین میدهد، بلکه نشان میدهد که افراد واقعی در مورد چه چیزی صحبت میکنند یا به چه روندها و اتفاقاتی علاقه نشان میدهند. مدیران باید بتوانند به این روندها و اتفاقات واکنش مناسب نشان دهند و به این ترتیب با هدفگذاری مخاطب، دایره مخاطبان خود را گسترش دهند. همچنین مدیران میتوانند با برنامهریزی و تعامل، یک جامعه فعال پیرامون برند خود در شبکههای اجتماعی ایجاد کرده و از کارمندان و مشتریان به طور یکسان برای ایجاد لایک و اشتراکگذاری فوری برای محتوای خود استفاده کنند تا به مخاطبان جدیدی دست یابند.
۳. تبلیغات مقرون به صرف انجام دهند
تبلیغات رسانههای اجتماعی یکی از کم هزینهترین راههای بازاریابی دیجیتال در مقایسه با سایر تبلیغات برای کسب و کارهاست. با ابزارهای تبلیغاتی بسیار متنوعی که در پلتفرمها موجود است، مدیران میتوانند از این فرصت استفاده کرده و محصول خود را به طور مقرون به صرفه بازاریابی کنند. شاخصهایی مانند هزینه به ازای هر مشتری بالقوه (Cost Per Lead) میتواند مقرون به صرفه بودن و نیز بازگشت سرمایه منطقی بازاریابی رسانههای اجتماعی را اثبات کند.
بسیاری از سلبریتیها و نیز افراد سرشناس با هزینههای بسیار ناچیز برای تبلیغات و فقط با کمک محتوای عالی و تعامل عالی با مخاطبان خود، پایگاه مخاطب و یا مشتری قوی برای خود ایجاد و روند رشد دیجیتال را برای برند خود تسریع کردهاند.
۴. آگاهی از برند ایجاد کنند
شرکتها میتوانند در پلتفرمهای مختلف داستان خود را بازگو کنند، توضیح دهند چرا چنین خدماتی را ارائه میکنند و مخاطبان را با داستانهای مشتریان و کارمندان بهروز نگه دارند.
اگر رهبران بتوانند از صدای کارکنان خود استفاده کنند، میتوانند دایره نفوذ برند خود را حتی بیشتر گسترش دهند. هر یک از پرسنل یک شبکه شخصی دارد و هر شبکه به طور بالقوه صدها مخاطب دارد. به نوبه خود، هر یک از آن مخاطبین به صدها نفر دیگر متصل هستند. البته باید توجه داشت که داستان برند و استفاده از صدای کارکنان نیازمند استراتژی خاص خود بوده و استراتژی کلان و فرهنگ سازمان را برای مخاطب بازگو میکند.
۵. توجه مشتریان بالقوه را جلب کنند و آنها را برای خرید آماده کنند
مدیران میتوانند با ارسال ویدیوها، اخبار، دادهها و روندهای جالب، دریچههای گفتگو و تعاملات معناداری را در صنعت هدف خود ایجاد نمایند. این استراتژی باعث افزایش اعتبار کسبوکار میشود. برای نمونه شرکتهای بورسی و یا شرکتهای آمریکایی گزارشهای فصلی از عملکرد خود ارائه میدهند که تأثیر مستقیمی و مهمی در تعیین ارزش سهام آنها در بازار دارد.
عملیات واحد بازاریابی و فروش در شبکههای اجتماعی به مدیران این امکان را میدهد تا با مشتریان بالقوه ارتباط برقرار کنند. آنها با بهرهگیری از رویکردهای رهبری افکار عمومی و سایر محتواها، میتوانند به مشتریان بالقوه در حل مشکلات و از آن مهمتر درک بهتر نیازها و انتظارت خود از یک محصول، سرویس یا کسبوکار کمک کنند.
۶. صدای مخاطب را بشنوند
شنیدن نظرات و بازخوردهای مخاطب و مشتریان از فرصتهای اصلی رسانههای اجتماعی است. رسانههای اجتماعی این فرصت را برای مدیران فراهم میکند تا در مورد اینکه دیگران چگونه برند و کسبوکار آنها را میبینند، بازخورد صریح دریافت کنند. این امر دریچهای را به سمت بهبود بخش های ضعیفتر کسب و کار باز میکند و در عین حال جنبه هایی از برند را که قبلاً در بین مردم طنین انداز شده است، تقویت میکند.
با راه حل مناسب سازمانی، مدیران میتوانند پست های مشتریان در شبکههای اجتماعی را به سمت CRM خود هدایت کرده تا مشتریان را به طور کاملتر درک کنند. در نتیجه هر پست به مثابه یک فرصت برای فروش و یا یک فرصت برای بهبود در فرآیندهای محصول، سرویس و یا کسبوکار به شمار میرود و باید مورد رصد و ارزیابی قرار بگیرد.
۷. عملکرد اقدامات بازاریابی و تبلیغات را اندازهگیری کنند
پلتفرمهای رسانههای اجتماعی و ابزارهای مدیریتی به مدیران این امکان را میدهد تا شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را ردیابی کنند. حتی میتوان برای تعامل ارگانیک در رسانههای اجتماعی ارزش پولی قائل شد. برای نمونه شاخصی همچون ارزش رسانهای کسب شده (EMV) این ایده را ارائه میدهد که اگر برای تبلیغات هزینهای صورت میگرفت، مشارکت اجتماعی و میزان نفوذ ارگانیک محتوا (reach) چقدر بازگشت سرمایه داشت.
۸. برای برند اعتبار ایجاد کنند
تعامل در رسانههای اجتماعی به برندها این فرصت را میدهد تا با مشتریان، شرکا و استعدادها/کارمندان بالقوه اعتماد ایجاد کنند. این امر به ویژه در صورتی صادق است که افراد دیگری برند یا محصولات/خدمات شما را برای افراد دیگر تبلیغ کنند. مردم تقریباً سه برابر بیشتر از کانالهای برند رسمی به توصیههای خانواده و دوستان خود اعتماد دارند. صاحبان کسب و کار باید در شبکههای رسانههای اجتماعی هوشیار باشند و تصویری از برند خود ایجاد کنند که اولین چیزی باشد که هنگام فکر کردن به یک محصول یا خدمات خاص به ذهن مشتریان خطور میکند.
۹. استراتژی رهبری افکار عمومی را در بازار پیش ببرند
رسانههای اجتماعی راهی عالی برای یادگیری مشکلات و علایق مردم هستند. به نوبه خود، حضور در شبکههای اجتماعی به برندها این فرصت را میدهد تا با حل مشکلات، رهبری افکار عمومی را به پیش ببرند. ایجاد راهنماها، وبینارها و سایر محتواها، به مردم در تصمیمگیری کمک میکند و در پاسخ، مردم میتوانند به برند شما به عنوان منبع راهنمایی اعتماد کنند.