دکتر وحید شقاقی شهری*: اقتصاد ایران به دلیل وابستگی به منابع نفتی و نوسانات مکرر این حوزه از یک طرف و محقق نشدن درآمدهای متصور در بودجه، بعضا با مشکلی به نام کسری بودجه مواجه بوده که حاصل این کسری، استقراض از بانک مرکزی و پیامد آن تورم حاصل از بیانضباطیهای مالی بوده است. با این حال اقتصاد ایران در کنار تورم منبعث از کسریهای بودجه، با چالش مهم دیگری تحت عنوان رکود و بیکاری مواجه است که همراهی این دو چالش پدیده رکود تورمی را موجب شده است. از این رو دولتها همواره در انتخاب بین رفع رکود یا کاهش تورم تردید داشتهاند. دولت یازدهم نیز با مشکل تورم رکودی مواجه است که باید بین کنترل تورم یا کاهش کسریهای بودجه دست به انتخاب بزند. بهطوریکه کاهش بودجه عمومی دولت و اتخاذ سیاستهای انقباضی در طرحهای عمرانی و هزینههای جاری به رکود بیشتر دامن خواهد زد. با این حال تا حدودی میتواند از رشد قیمتها بکاهد. این حداقل در کوتاهمدت یک انتخاب است که همزمان نمیتوان هر دو مشکل را برطرف کرد. ولی در دوره بلندمدت دولت میتواند با افزایش طرف عرضه و توسعه سرمایهگذاری در تولید کالاها و خدمات ضروری جامعه، ضمن کاهش رکود اقتصادی به تقاضای جامعه نیز پاسخ داده و شکاف عرضه و تقاضای فعلی را بکاهد که حاصل این سیاست، کنترل تورم نیز خواهد بود. صاحبنظران اقتصادی مطلعند حداقل در دوره کوتاهمدت، تقویت بهرهوری و بهبود طرف عرضه بسیار مشکل و نیازمند جهادی اقتصادی است. با این حال کنترل کسری بودجه برای انضباط مالی و درجهت کنترل تورم در کوتاهمدت امری شدنی است. به نظر بنده دولت با سیاستهای پیشرو بهدنبال کاهش کسری بودجه درجهت کنترل تورم است. با این حال باید یادآور شد که اقتصاد ایران در شرایط کنونی به سمت بحران بیکاری پیش میرود و هرگونه سیاست انقباضی بهشدت به رکود بیشتر دامن خواهد زد. از یکسو رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده و کاهش خواهد داد و از سوی دیگر به بیکاری موجود خواهد افزود. لذا سیاست انقباضی رویکردی منطقی و ساده ولی بسیار پرهزینه است. توجه به طرف عرضه در این انتخاب میتواند کمهزینهتر باشد. با این حال هنر مسئولان دولتی باید تمرکز بر راههای تامین منابع مالی باشد. اقتصاد ایران حتی در شرایط تحریم موجود دارای ظرفیتهای بالقوه اقتصادی گستردهای است که نیازمند درایت جهت بهرهبرداری است نظیر مالیات، اقتصاد سلامت، اقتصاد گردشگری، صادرات خدمات و … برآوردهای بنده نشان میدهد ظرفیت بالقوه فعلی مالیات در کشور حدود ۸۰ هزار میلیارد تومان است درحالیکه بهدلیل عدم شفافیت مالی در اقتصاد ایران حداکثر۴۰ هزار میلیارد تومان از ظرفیت مالیاتی برداشت میگردد. چنانچه دولت بتواند نگرش سیاستهای انقباضی را کنار بگذارد میتواند با سیاستگذاریهای منطقی، منابع مالی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تعریف نماید که اقدام به توسعه طرف عرضه اقتصاد کند که در این حالت امکان کنترل رکود تورمی هست. انتخاب یکی از این چالشها جهت رفع به زیان دیگری رویکردی خطرناک در شرایط فعلی اقتصاد ایران است. حتی به نظر بنده در این انتخاب دشوار در شرایط موجود کشور، رفع رکود اقتصادی بر کنترل تورم ارجحیت دارد درحالیکه دولت به کنترل تورم همت گمارده و کاهش کسریهای بودجهای را برای رعایت انضباط مالی و عدم استقراض از بانک مرکزی در دستورکار قرار داده است. این یک تهدید اقتصاد ملی است، چراکه کاهش بودجه به رکود اقتصادی بیشتر دامن خواهد زد. تنها راه حل انتخاب رویکرد توامان رفع مشکل رکود تورمی و توجه به سیاستهای طرف عرضه به جای طرف تقاضا است. در سیاستهای طرف عرضه نیز تولید و سرمایهگذاری نقشی حائز اهمیت دارد. بهبود بهرهوری، تسهیل فضای کسب و کار، تقویت رقابتپذیری، رفع تدریجی مشکلات بنگاههای زودبازده و کوچک و متوسط و شهرکهای صنعتی، هدایت بانکها به حمایت از تولید و … میتوانند به تحرک و رونق در بخش عرضه کمک کنند. به نظر بنده ترسیم یک برنامه کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای رونق طرف عرضه لازم است و متاسفانه تاکنون برنامه مدون اقتصادی برای طرف واقعی اقتصادی و رونق تولید تصویر نشده است. مجددا بهصورت هشدارگونه باید اشاره کنم که رویکرد کاهش کسریهای بودجهای در شرایط فعلی کشور خطرناک است و موجبات رکود اقتصادی را فراهم آورده که تبعات اقتصادی و اجتماعی منفی در پی خواهد داشت و به جای این سیاست، دولت میبایست به طرف عرضه توجه بیشتر کند و برای تامین منابع مالی به ظرفیتهای بالقوه موجود توجه داشته باشد. حداقل در دوره کوتاهمدت، مالیات و اقتصاد سلامت و خدمات میتواند بهسرعت منابع مالی لازم را تا حدامکان برای کاهش کسریهای بودجه فراهم کند. دولت باید بهصورت دقیق برنامه اقتصادی مشخصی برای رونق بخشهای مولد و بهبود طرف عرضه اقتصاد ارائه دهد و این برنامه مبتنی بر سناریوهای مختلف و برپایه تعادل بخشهای اقتصادی طراحی و اجرا گردد. اولویت دولت باید طرف عرضه اقتصاد باشد درحالیکه درحال حاضر اولویت طرف تقاضا و سیاستهای کنترل تورم است. در انتخاب بین کنترل تورم یا کاهش بیکاری، اولویت فعلی کشور کاهش بیکاری است. با این حال سیاست طرف عرضه توان کاهش همزمان هر دو چالش را نیز دارد. انحراف از سیاست طرف عرضه، به زیان طبقات متوسط جامعه و جوانان جویای کار خواهد بود.
*کارشناس اقتصادی
منبع: آرمان