سجاد سالک* :نیازی نیست خیلی گوش تیز کنیم تا صدای نارضایتی برخی حامیان دولت روحانی را بشنویم. این روزها در محافل و جمعهای دوستانه پچپچهای درگوشی و گلایههای جدی از برخی رفتارها، بیتفاوتیها، انتصابها و بیتوجهیهای دولت جدید شنیده میشود. اصلا خیلی لازم نیست راه دوری برویم. در همین فیس بوک هم (که تبدیل به نبض جامعه مدنی شده) میبینیم که حامیان پرشور دولت گاهی اوقات دچار سرخوردگی شده و زمزمه نارضایتی سر میدهند. برای این منظور دلایل زیادی گفته میشود که جای طرح آن اینجا نیست اما چه اتفاقی در حال وقوع است؟تصور میکنم دولت در هفتههای گذشته چنان درگیر موضوع سیاست خارجی از یکسو و جلب نظر اصولگرایان و گروههای بانفوذ از سوی دیگر شده که بدنه حامیان و طرفدارانش را (اگر نگوییم از یاد برده) موقتا از کانون توجه خارج کرده است. از طرفی حاشیهسازیهای مخالفان، دولتمردان را به این تکاپو انداخته که همه حساسیتها و ملاحظات را رعایت کرده و تا جایی که ممکن است آنان را سر سفره بنشاند و نظرشان را جلب کند تا از حجم مخالفتشان کاسته شود. گویی دولت با این پیش فرض که میتوانند خیالش تا چند ماه از بابت صبر و انتظار حامیانش راحت باشد این جبهه را رها کرده و سراغ جبهههای حساس دیگر رفته است. در کنار این موضوع در نظر داشته باشید تیم رسانهیی دولت هم انتظارات را برآورده نکرده و نتوانسته همپای رسانههای منتقد ظاهر شود. حال آنکه رسانههای مخالف اصلاحات و اعتدال، رفته رفته سمت و سوی منسجمتری پیدا کرده و فضاسازیهای حادتری را شکل میدهند که این تیم رسانهیی توان ایستادگی در برابرش نخواهد داشت. پیشتر در مطلبی نوشته بودم یکی از نیازهای اساسی دولت روحانی توجه به سیاست متقاعدسازی است. روحانی برای آنکه برنامههای اصلاحیاش را پیش ببرد چارهیی ندارد جز آنکه در سطوح مختلف بتواند نهادهای قدرت، متدینین، طبقه متوسط، روشنفکران، نظامیان و بالاخره تودههای مردم را با خود همراه کند. این همراهی هم راهی ندارد مگر اینکه سیاست متقاعدسازی در پیش گرفته شود. متقاعدسازی را البته نباید با توجیهگری یکسان پنداشت. سیاست متقاعدسازی روندی یکطرفه و مبتنی بر توضیح و تفسیر اعمال و رفتار نیست بلکه باید دوسویه بوده و گرایش به تنظیم و تصحیح خود داشته باشد.
به نظرمی رسد در دوماه گذشته این سیاست درباره نهادهای قدرت و اصولگرایان به صورت نسبی مورد توجه قرار گرفته اما دولت روحانی با توجه به اطمینانی که نسبت به پایگاه رای خود داشت از بخش حامیان جوان و طبقه متوسط غفلت کرد. اما اعتراضها و گلایههایی که این روزها به گوش میرسد زنگ خطری جدی برای دولتی محسوب میشود که برای اجرای برنامههایش در سیاست داخلی و خارجی علاوه بر جلب نظر اصولگرایان به حمایت قاطع افکارعمومی و بدنه حامیانش نیاز دارد.
به هرحال به صورت طبیعی شهروندان تحولخواه، دانشجویان و حامیان راسخ روحانی تا مدت زمانی به دیده تساهل با اتفاقات برخورد کرده و اجازه میدهند دولت کارش را به سلیقه خودش پیش ببرد اما از یک نقطهیی به بعد کاسه صبر لبریز شده و ممکن است حمایت و پشتیبانی جای خود را به اعتراض و گلایه دهد. این زمزمههای پنهانی که هر روز از گوشه و کنار بیشتر شنیده میشود احتمالا تا چند وقت دیگر عمومیتر بیان شده و سمت و سوی شدیدتری پیدا کند. بیتفاوتی به خواستها و انتظارات بنفش پوشان حامی روحانی فاصلهیی ایجاد میکند که در ادامه راه، تبعات ناگواری برای دولت تدبیر و امید خواهد داشت. در نتیجه دولتمردان با همه تلاشی که در پیگیری خط اعتدالی نشان میدهد یک جایی باید قاطعانه به حامیان خود پیام دهند: صدایتان را شنیدیم، در کنار شما هستیم و به عهد خود پایبندیم.
خلاصه آنکه خوب است دولت جدید توازن و تناسب را در اجرای سیاست متقاعدسازی و همراهسازی رعایت کرده و همانقدر که توجه دارد اصولگرایان و چهرههای متنفذ رقیب را با قطار اعتدال همراه کند، مراقب سرنشینان این قطار هم باشد که پیاده نشوند. چه بسا پس از تشکرهای فراوان، به زودی این موج به راه بیفتد: روحانی منتظریم!
* روزنامه نگار
منبع: اعتماد
انتهای پیام